پسرکی روی جعبه ی چوبی
1,760,000 ریالفردی با سر و رویی گلآلود آهسته از پلههای ساختمان بالا آمد و در ورودی آپارتمان ایستاد. او را نشناختم تا اینکه وارد شد و خود را روی صندلی انداخت. پدرم طی این چند هفته تا این حد تغییر کرده بود. من، مادرم، خواهرم و برادرهایم او را در آغوش گرفتیم. اما خوشحالیمان لحظهای بیشتر طول نکشید. در این فکر بودیم که چه اتفاقی برای هرشل افتاده بود. پدر به ما اطمینان داد که هرشل در امان است. اگرچه به نظر من او تردید داشت. چون مخفیانه چیزهایی به مادرم گفت. پدر تعریف کرد که او و هرشل به جمع پناهندگانی پیوستند که به سوی شمال و شرق میرفتند. چون میخواستند از تانکها و نیروهای آلمان پیشتر باشند. از صبح تا شب به همراه بقیه راه میرفتند و از چنگ سربازهای متجاوز فرار میکردند. ساعات محدودی را در مزارع میخوابیدند. غذای محدودی بهدست میآوردند. آنها خوشههای ذرت را چیده و به همان صورت خام میخوردند. هرگاه به شهری میرسیدند، شایعه میشد که آلمانها آنجا هستند. آلمانها با سرعتی هشداردهنده غرب لهستان را فتح کرده و به سمت شرق درحال پیشروی بودند.
در جست و جوی آدری
2,500,000 ریالمامان درحالیکه صدای تقتق کفشهاش شنیده میشه به سمت هال میره و چند لحظه بعد صدای در ورودی منزل به گوش میرسه.
من بدون اینکه سرم رو از روی کتابم بلند کنم میگم: «تو مریضی.» فرانک جوابم رو نمیده. اون دوباره غرق بازیکردن شده. من صفحه رو ورق میزنم و همزمان به چیزهایی که فرانک زیر لب میگه گوش میدم و به این فکر میکنم که آیا برم یک لیوان شیر کاکائوی داغ برای خودم بریزم یا نه که یکدفعه یکی با شدت تمام به پنجرهی اتاق میکوبه. البته از سمت بیرون.
«فرااااااااااااااااانک!!!»
من از جا میپرم و احساس میکنم از شدت ترس نفسم بالا نمیاد. مامان پشت پنجره ایستاده و به داخل خیره شده و صورتش شبیه چهرهی یک هیولای شیطانصفت شده. منظورم اینه که من هرگز مادرم رو تا این حد ترسناک ندیده بودم.
مامان فریاد میزنه: «کریس! بیا اینجا! من مچش رو گرفتم!»
آخه مامان چطور تونسته بره اونجا؟ پنجرههای اتاق بازی چیزی حدود دو متر و نیم از زمین بیرون فاصله دارن.
من نگاهی به فرانک میندازم. به نظر میرسه که فرانک هم واقعاً ترسیده باشه. اون بازی ال او سی رو بسته ولی مامان درهرصورت دیده که اون مشغول بازی بوده. منظورم اینه که امکان نداره مامان ندیده باشه.
من میگم: «پوستت کندهست.»
تصمیم بگیرید؛رنج یا گنج (زندگی مثبت)
2,680,000 ریالمحتوای این کتاب در طی دوازده سال هم برای مدیران و کارفرمایان و هم برای دانشآموزان و دانشجویان و تمام افرادی که در بحبوحهی مرحلهی مهمی از زندگیشان هستند ارائه شده است. شیوهی رهبری که این کتاب سعی در آموزشش دارد را میتوان به تکتک عرصههای زندگی بسط داد، زیرا همهی انسانها این توانایی را دارند که یک رهبر باشند؛ خواه در یک تیم کاری حرفهای و خواه در زندگی شخصیشان.
هدف این کتاب کمک به خوانندگان آن برای پیشرفت در کسبوکار و زندگی شخصی با آموختن روشهای گرفتن تصمیمهای بهتر بر مبنای نتایجی است که میخواهند تجربه کنند و همچنین کمک به دریافتن این است که چه چیزی ما را در جهت صحیح انجام کارهای روزانه قرار میدهد. در این کتاب توضیح داده میشود که کارهایی که مجبور به انجامشان نیستیم مهمترین نقش را در تعیین هویت ما، هم به عنوان یک رهبر و هم به عنوان یک فرد دارند و اینکه چگونه میتوانیم با گرفتن تصمیمهای بهتر در زندگیمان تعادل برقرار کنیم، به جای اینکه منتظر باشیم که کارفرما یا شخصی دیگر این کار را برایمان انجام دهد.
این کتاب دیدگاهی نو در مورد روشهایی متفاوت که میتوانند انرژی مورد نیاز برای انجام کارهای روزانهرا تأمین کنند به خوانندگانش عرضه میدارد و خواننده را در انتخاب مسیر منحصربهفرد خود به چالش میکشد. همچنین ادراک ارزش زمان را از طریق ارزیابی بهای هر کار میسر میکند و این ادراک تعیینکنندهی چگونگی سپریکردن زندگیمان خواهد بود. شما در این کتاب میتوانید با راهکارهایی ارزشمند در مورد اولویتبندی، برنامهریزی، مدیریت وقفهها و سازمانیابی برای کسب مهارتهای عملی زندگی آشنا شوید تا کار بیشتری در زمان کمتر انجام بدهید، اضطراب و استرستان را پایین بیاورید و وظایف اجباری روزانه را هرچه سریعتر به اتمام برسانید تا بتوانید زمان بیشتری برای کارهایی که زندگی را برای زیستن ارزشمند میسازند اختصاص بدهید. همینطور این مفهوم که چگونه عادات تصمیمگیری ما در طولانیمدت زندگی و روابطمان را شکل میدهد در این کتاب مطرح شده و شرح داده میشود.
بیایید…باشیم20 (داستان کرم ابریشم:اعتماد کردن)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.کیف کتاب بیایید…باشیم (22جلدی،گلاسه)
قیمت اصلی: 15,400,000 ریال بود.13,860,000 ریالقیمت فعلی: 13,860,000 ریال.بیایید…باشیم 3 (خانم حنا:مهرورزی)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.گاهی برنده می شوید،گاهی یاد می گیرید (برای کودکان)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 1,000,000 ریال بود.900,000 ریالقیمت فعلی: 900,000 ریال.بیایید…باشیم21 (جشن تولد:گذشت و بخشش)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بیایید…باشیم10 (میمون مهربان:مهربانی)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.یک روز آفتابی و گرم وقتی دمدراز مشغول قدم زدن بود، خرس قهوهای را دید که با ناراحتی بر روی زمین نشسته است. دم دراز پرسید: آقاخرسه حال شما خوب نیست؟
خرس قهوهای با ناله گفت: راستش خیلی تشنه هستم اما آنقدر خستهام که نمیتوانم برای خودم آب بیاورم.
دم دراز و درخت انبه:صبر (بیایید…باشیم19)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.دم دراز با ناراحتی نگاهی به درخت انبه که روی زمین افتاده بود انداخت و با خودش گفت: چقدر بد. دیگر نمیتوانم انبه بخورم.
اما مادرش یک دانهی بزرگ انبه را به او داد و گفت: اگر این دانه را بکاری و از آن مراقبت کنی چند وقت دیگر یک درخت انبه زیبا در اینجا رشد خواهد کرد. دم دراز با شادی سوراخی در زمین کند و دانه را در آن گذاشت. او هر روز به دانه انبه آب میداد اما رشدی نمیکرد…
گوکی،آدمک تلویزیونی (چگونه کودکان را در استفاده از برنامه های تلویزیونی و بازی…)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 1,000,000 ریال بود.900,000 ریالقیمت فعلی: 900,000 ریال.حالا دیگه میشه خوابید (چطور موش کوچولوی پارچه ای کمک می کنه تنها بخوابم؟)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 1,300,000 ریال بود.1,170,000 ریالقیمت فعلی: 1,170,000 ریال.وارن سیزدهم و چشم سوم
قیمت اصلی: 3,200,000 ریال بود.2,880,000 ریالقیمت فعلی: 2,880,000 ریال.وارن حتی به تابلو نزدیکتر شد و متوجه شد که بوم نقاشی شکلی از معماری هتل دارد. باز هم نزدیکتر رفت، تقریبا دماغش چسبیده بود به بوم. درست همانجا که طرح و نقشهی اصلی هتل کشیده شده بود، تصویر یک چشم بود! این دیگر اتفاقی نبود. پتولا با تعجب گفت:
«تمام افسانهها درست بودن! اون چشم واقعا یه جایی تو هتل پنهان شده!»
وارن پرسید: «ولی کجا؟»
او تقریبا همهجای این ساختمان را میشناخت اما نمیدانست «چشم» کجاست و از روی نقشهی اصلی هم نمیتوانست جایش را تشخیص دهد. پتولا با اشاره به قلب کوچکی که در مرکز اتاقی کنار چشم بود، گفت: «وقت نداریم. مهمونا دارن همه جا رو به هم میریزن. دیر یا زود بالاخره یکیشون اونو پیدا میکنه!»
پتولا پرسید: «واژهی رمزی اون یادداشت رو به یاد داری؟» بعد شروع کرد به خواندن بخشهایی از آن که حفظ کرده بود:
«وقتی قلب وارن ….»
وارن گفت: «اون چشم باید کنار قلب وارن پنهان شده باشه.»
آنها به حل معما نزدیک شده بودند. قلب وارن کجای این هتل است؟
وارن با اشاره به خطوط کج و معوج گفت: «اون یکی شکل چیه؟ شبیه یه ستاره است.»
پتولا گفت: «انگار یه کلّه است؟ انگار نقاش اشتباهی چیزی کشیده و خواسته که پنهانش کنه.»
وارن اینطور فکر نمیکرد. نقاشی با تمام جزئیات به تصویر کشیده شده بود. اجدادش برایش سرنخی روشن و واضح گذاشته بودند. اگر کلهی جواهری، چیزی بود، هم معنایی داشت.
اما چه معنایی؟
بیایید…باشیم18 (تاج طلایی:آراستگی رفتار و گفتار)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بیایید…باشیم22 (قهر و آشتی:پذیرش اشتباه)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.یک روز وقتی موشی کیک خوشمزه موشا را خورد، موشا به شدت عصبانی شد و به برادر کوچکترش گفت: «من از دست تو خسته شدم. از این به بعد هم با تو قهرم. دیگر با من صحبت نکن.»
موشی از این حرف خیلی ناراحت شد.
سنگ درخشان (بیایید…باشیم12)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بالی،بروکلی باهوش (چرا باید غذای سالم بخوریم؟)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 1,000,000 ریال بود.900,000 ریالقیمت فعلی: 900,000 ریال.بیایید…باشیم 1 (من برنده میشم:اعتماد به نفس)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بیایید…باشیم14 (گوزن فراموشکار:مسئولیت پذیری)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.سنجاب شکمو (بیایید…باشیم11:صداقت)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بیایید…باشیم16 (موش مودب:احترام گذاشتن)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.بیایید…باشیم 6 (لاک پشت قوی:تغذیه ی صحیح)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.در کنار رودخانهای زیبا، لاکپشت کوچک و غمگینی به نام لاکی زندگی میکرد. او همیشه خسته بود به همین دلیل دوست نداشت با کسی بازی کند. یک روز خرگوش کوچولو و سنجاب پیش او آمدند و گفتند: لاکی بیا با هم بازی کنیم…
بیایید…باشیم13 (شهر ما،خانه ما:رعایت مسئولیت های شهروندی)،(گلاسه)
قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.450,000 ریالقیمت فعلی: 450,000 ریال.در یک روز زیبای آفتابی شکمو و فرفره به پارک رفتند تا با هم بازی کنند. نزدیک ظهر آنها گرسنه شدند و تصمیم گرفتند کمی خوراکی بخورند. برای همین هردو با خوشحالی به فروشگاه رفتند. شکمو و فرفره با خوشحالی خوراکیها را خوردند. شکمو پاکت آن را بر روی زمین پرت کرد و به فرفره گفت: «بیا دوباره بازی کنیم.»