(داستان های فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
وزن | 392 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
لیلا مردانی |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
416 |
بازنویسی |
990,000 ریال قیمت اصلی: 990,000 ریال بود.891,000 ریالقیمت فعلی: 891,000 ریال.
در انبار موجود نمی باشد
(داستان های فارسی،قرن 14)
بعداز آن شب دعوایشان، دکتر بهجت گفته بود: کارتون عالی بود. اون متوجه شده شما دیگه حاضر نیستید از موضع ضعف باهاش برخورد کنید. میدونم الان چه حسی دارید اما کمکم متوجه میشید چه لطفی در حقش کردید.
جهان به تکتک کلمات و جملههایی که گفته بود فکر کرده بود. به نگاه مهرانا که هرچند پر از بیزاری بود اما برای اولین بار ترسیده و درمانده به نظر میرسید.
حتی بعداز آن توی نگاهش بهجای شماتت، فقط یک جور دلگیری بود.
آتشبس شده بود . چی بهتر از آن؟ پس چرا همهچیز حتی آزاردهندهتر از قبل به نظر میرسید؟
اتفاق عجیب این بود که از یک جایی به بعد فهمید توی هر مهمانی امیدوار است دوباره همان مهرانای قبل را ببیند. مهرانای هشت سال گذشته را و چون اینطور نبود، ساعت کش میآمد و جهان از شبی که تمام نمیشد، کلافه بود؛ بیحوصله بود و به خصوص وقتی مهرانا مثل بیشتر وقتها زودتر میرفت، جهان هم حوصله ماندن نداشت.
هزار بار لعنت میکرد فروغ را، دکتر بهجت را و خودش را که به حرفشان گوش کرده بود.
دکتر بهجت درست نگفته بود؟ نیش و طعنه و کنایههای مهرانا، آرامش بیشتری برایش نداشت؟
یا حداقل دلش میخواست اینطور فکر کند.
دلش میخواست فکر کند دلیل همه بیقراریهایش این است که مهرانا دیگر شماتتش نمیکند، این که دیگر نمیخواهد آدم بده باشد و با آزارواذیتش از احساس گناه جهان کم نمیکند و همینها باعث شده اینطور به خودش بپیچد و قرار نداشته باشد تا شبی که جلوی عمارت به هم رسیدند.
مهرانا راهش را کج کرد برود، که جهان گفت: اینم راه جدید اذیت کردنته؟ این ساکت بودنت؟ حرف نزدنت؟
وزن | 392 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
لیلا مردانی |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
416 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربریدر انبار موجود نمی باشد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.