کتاب های دامیز (اقتصاد رفتاری)

اقتصاد رفتاری به‌طور کلی به معنای توسعه‌ی تحلیل‌های اقتصادی برای افراد واقعی در دنیای واقعی است. این علم به ساخت مدل‌هایی قوی‌تر، دقیق‌تر و کاربردی‌تر می‌پردازد. در عین حال اقتصاد رفتاری، مانند هم‌پیمان متعارف خود، به انگیزه‌ها هزینه‌ها و منافع، علت و معلول و کارایی اقتصادی، بسیار اهمیت می‌دهد.
اقتصاد رفتاری با ترکیب بینش‌هایی از علم روان‌شناسی، علوم اعصاب، جامعه‌شناسی، سیاست و حقوق جعبه ابزار اقتصاد متعارف را غنی می‌سازد. ما با توجه به فرضیات واقع‌گرایانه‌تر در مورد رفتار افراد در دنیای واقعی و شرایط جهان واقعی که بر تصمیمات آن‌ها تأثیر می‌گذارد، به تحلیل‌های اقتصادی درخشان‌تر و واضح‌تری دست خواهیم یافت. در اقتصاد رفتاری، انسان‌ها به‌مثابه ماشین‌های محاسبه‌گر تلقی نمی‌شوند، بلکه آنها تصمیم‌گیرندگانی هستند که به واسطه‌ی غریزه و عقلشان برانگیخته می‌شوند. این نوع اقتصاد غنی‌شده، باعث می‌شود درک بهتری از رفتار اقتصادی افراد و جوامع آن‌ها داشته باشیم.
فرضیات خردمندانه
همه‌ی اقتصاددانان (چه متعارف، چه غیرمتعارف) برای انجام تحلیل‌های اقتصادی خود در مورد افراد فرضیاتی در ذهن دارند؛ هرچند در اقتصاد متعارف به واقع‌گرایی این فرضیات اهمیت چندانی داده نمی‌شود. تصور می‌شود در این نوع اقتصاد، تمام فرضیات به پیش‌بینی می‌پردازند و برای ساخت مدل‌ها به اقتصاددانانی نیاز است که واقعیت‌ها را ساده‌سازی کنند. اقتصاددانان متعارف معتقدند که آن‌ها فقط باید اصول را در زمان مناسب پیاده کنند و بر این باورند که برای طراحی مدلی از بازار سیب، لازم نیست این بازار را با جزئیات کامل توصیف کنند. از سوی دیگر، اقتصاددانان رفتاری بر این باورند که بسیاری از فرضیات در اقتصاد متعارف نه‌تنها مدل‌های ساده‌سازی‌شده‌ی واقعیت نیستند، بلکه اغلب ساده‌لوحانه و گاهی کاملا اشتباه هستند.