(داستانهای ژاپنی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 728 گرم |
---|---|
نویسنده |
هاروکی موراکامی |
سال چاپ |
1404 |
تعداد صفحه |
670 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14040222 |
7,500,000 ریال
(داستانهای ژاپنی،قرن 20م)
کلاغ سرش را تکان مىدهد. «مىدانى، باید خیلى چیزها دربارهى دنیا یاد بگیرى. گوش کن ـ یک بچهى پانزدهساله در محل دورافتادهاى که قبلا هرگز ندیده، چهجور کارى مىتواند گیر بیاورد؟ تو حتى دورهى راهنمایى را تمام نکردهاى. فکر مىکنى کى استخدامت مىکند؟»
کمى سرخ مىشوم. صورتم راحت سرخ مىشود.
مىگوید: «فکرش را نکن. تازه دارى شروع مىکنى و نباید چیزهاى غمانگیز به تو بگویم. از حالا تصمیم گرفتهاى مىخواهى چه بکنى، و تنها کارى که مانده راه انداختن چرخهاست. مىخواهم بگویم، این زندگى خودت است. در اصل، باید کارى را بکنى که فکر مىکنى درست است.»
درست است. هرچه باشد، این زندگى من است.
«اگرچه یک چیز را باید به تو بگویم. اگر مىخواهى موفق باشى باید خیلى جانسختتر شوى.»
مىگویم: «دارم همهى تلاشم را مىکنم.»
کلاغ مىگوید: «مطمئنم. این چند سال آخر خیلى قوىتر شدهاى. باید به تو تبریک بگویم.»
دوباره سر تکان مىدهم.
کلاغ ادامه مىدهد: «اما باید قبول کنیم ـ تو فقط پانزده سالت است. زندگیت تازه شروع شده و آن بیرون در دنیا چیزهاى زیادى است که هرگز چشم تو به آنها نیفتاده. چیزهایى که هرگز نمىتوانى تصور کنى.»
مثل همیشه، کنار هم روى کاناپهى قدیمى اتاق کار پدرم نشستهایم. کلاغ عاشق اتاق کار و همهى اشیاى کوچک پراکنده در آن است. حالا دارد با یک کاغذنگهدار شیشهاى به شکل زنبور بازى مىکند. اگر پدرم منزل بود، مطمئن باشید کلاغ هرگز به آن نزدیک نمىشد.
مىگویم: «اما باید از اینجا بروم. راهى نیست.» «آهان، گمانم حق با توست.» کاغذنگهدار را دوباره روى میز مىگذارد و دستهایش را پشت سرش در هم گره مىکند. «این فرار همیشه همهچیز را حل نمىکند. نمىخواهم ترا از اینکه دست به کارى بزنى بترسانم. اما اگر جاى تو بودم روى فرار از اینجا حساب نمىکردم. مهم نیست تا کجا فرار کنى. فاصله هیچچیز را حل نمىکند.»
وزن | 728 گرم |
---|---|
نویسنده |
هاروکی موراکامی |
سال چاپ |
1404 |
تعداد صفحه |
670 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14040222 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.