(داستان های ایسلندی،قرن20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 307 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | آرنالدور ایندیرداسون |
سال چاپ | 1399 |
تعداد صفحه | 288 |
بازنویسی | 14011223 |
2,975,000 ریال
ناموجود
(داستان های ایسلندی،قرن20م)
پاریس ـ 14(2) ژوئیهی 1877
خبرنگار ما در دومین هفتهی حضورش در کنار ارتش روسیه در جبههی دانوب گزارش میدهد که دیروز اول ژوئیه (به حساب او و دوازده ژوئیه به تقویم اروپایی)، امپراتور الکساندر از لشکریان ظفرمندش که یک دوراهی را در دانوب فتح کرده و در مرزهای دولت عثمانی رخنه کردهاند قدردانی نمودند. فرمان همایونی اعلیحضرت امپراتور اشعار میدارد که دشمن کاملا درهمشکسته و ظرف حداکثر دو هفته صلیب ارتدکس بر فراز کلیسای سنت سوفیا در کنستانتینوپل بر پا خواهد شد. مقاومت چندانی در برابر پیشروی ارتش روس صورت نمیگیرد. مگر اینکه کسی حملات ناچیز باشیبوزوکها (کلهخرها) به خطوط ارتباطی روسها را بیش از یک گزش پشه به حساب بیاورد. جانورانی نیمراهزن نیمپارتیزان که درندگی و وحشیگری خونخوارانهشان شهرت دارد.
به قول آگوستین قدیس، زن مخلوقی سستعنصر و دمدمیمزاج است و صد البته حداقل در مورد زنی به نام واروارا سوواروا حق با آن بزرگمرد متحجر زنگریز بوده است.
کل این قضیه ماجرایی بود که شوخی شوخی شروع شد و به اینجا رسید. او فقط باید خودش را سرزنش میکرد چرا که مادرش بارها و بارها گفته بود واریا دیر یا زود خودش را به مخمصه میاندازد و اکنون انداخته بود. پدرش، مردی که صبر ایوب داشت، در یکی از مجادلات توفانیشان زندگی دخترش را به سه دورهی زمانی تقسیم کرده بود: تخمجنی دامنپوش، یک موذی مردمآزار، و پوچگرایی احمق.
تا به امروز، واریا به این خصوصیاتش افتخار میکرد و اعلام کرده بود بههیچوجه خیال ندارد به دستاوردهای گذشتهاش قناعت کند اما این بار اعتمادبهنفسش گولش زده بود.
وزن | 307 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | آرنالدور ایندیرداسون |
سال چاپ | 1399 |
تعداد صفحه | 288 |
بازنویسی | 14011223 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.