رب لوبیای شیرین

شناسه محصول: 9786006999951 دسته:
ویژگی های محصولات
وزن 186 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

دورین سوکگاوا

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

197

بازنویسی

14030730

فروشگاه اینترنتی رشد بوک

ارسال سریع و آسان به سراسر ایران
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
ضمانت تعویض کالا
هزینه حمل به عهده خریدار
ارسال مستقیم از رشد بوک
قیمت کالا:

قیمت اصلی: 1,550,000 ریال بود.قیمت فعلی: 1,395,000 ریال.

در انبار موجود نمی باشد

ضمانت بازگشت کالا کتاب رشد
پشتیبانی رشد بوک
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت کارت به کارت کتاب رشد
بررسی فنی

(داستان های ژاپنی،قرن 21م)

0/5 (0 نظر)

در دوران کودکی هیچ آرزویی برای آینده نداشتم. زمان جنگ بود و همه‌ی ما درگیر نوعی اضطراب مبهم برای زنده‌ماندن بودیم. اما وقتی مریض شدم و فهمیدم دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانم وارد جامعه شوم، شروع کردم به رؤیاپردازی، و این کار بسیار سختی بود. همانطور که قبلا گفته‌ام، دوست داشتم معلم مدرسه
باشم. بچه‌ها را دوست داشتم و عاشق یاد گرفتن بودم. در مدرسه تنشوئن درس خواندم و وقتی بزرگ شدم به بچه‌هایی که در اینجا بیمار بودند، درس دادم.
اما اگر بخواهم صادق باشم، تنها چیزی که همیشه می‌خواستم این بود که از آن حصار خارج شوم. می‌خواستم در جامعه باشم و یک شغل معمولی داشته باشم، به همان دلیلی که بقیه اینکار را می‌کنند – اینکه عضو مفید جامعه باشم و دنیا را به جای بهتری تبدیل کنم. هیچ‌وقت این امید را از دست ندادم. اگر همیشه مریض بودم، شاید قصه فرق می‌کرد اما من خوب شدم و باز هم نتوانستم آسایشگاه را ترک کنم. با اینکه خیلی دوست داشتم در دنیای خارج از اینجا کار کنم، واقعیت این بود که من اسیر این حصار بودم و باید با پول مالیات دهندگان زندگی می‌کردم. نمی‌توانم بگویم‌چندبار آرزوی مرگ کردم. ته‌دلم باور داشتم که اگر نتوانم عضو مفیدی برای جامعه‌ام باشم، زندگی‌ام هیچ ارزشی ندارد. متقاعد شده بودم که انسان‌ها متولد می‌شوند تا به جهان و جهانیان خدمت کنند.
اما زمانی رسید که این باور تغییر کرد، زیرا خودم تغییر کردم.
به‌خوبی به خاطر دارم. یک شب ماه کامل بود و من تک و تنها در جنگل قدم می‌زدم. آن زمان دیگر گوش دادن به نجوای درختان و صدای حشرات و پرندگان را آغاز کرده بودم. آن شب، ماه با نور زیبا و درخشانش اطراف مرا روشن کرده بود و درختانی که در باد تکان می خوردند گویی از خود انرژی ساطع می‌کردند. وقتی در آن مسیر در دل جنگل تنها بودم، با ماه روبه‌رو شدم. و عجب! عجب ماه زیبایی بود. مسحور شده بودم. تمام اسارت و سختی‌هایی که به‌خاطر این بیماری کشیده بودم، را از یاد بردم. سپس صدایی شنیدم که شبیه به نجوای ماه بود. می‌گفت: می‌خواستم مرا ببینی، به همین خاطر درخشیدم.
از آنجا به بعد، همه چیز را شکل دیگری می‌دیدم. اگر من آنجا نبودم، آن ماه کامل نیز آنجا نبود. همینطور درخت‌ها و باد.
اگر نگاه من به دنیا ناپدید شود، هرآنچه می‌بینم نیز ناپدید می‌شود. به همین سادگی.
و بعد با خود فکر کردم، اگر این تنها شامل حال من نشود چه؟ اگر هیچ انسان دیگری در این جهان نبود چه؟ اشکال دیگر زندگی که توانایی آگاه شدن از حضور دیگران را دارند چه؟
اگر هیچ یک از آنها وجود نداشته باشند چه اتفاقی می‌افتد؟ پاسخ این است که این جهان با تمام ابدیت خود ناپدید
می‌شود. ممکن است فکر کنی دچار توهم شده‌ام، اما این فکر
مرا تغییر داد. فهمیدم که ما به دنیا می‌آییم تا دنیا را ببینیم و بشنویم. این تمام چیزی است که دنیا از ما می‌خواهد. اهمیتی ندارد که من هرگز معلم نشدم و نتوانستم خدمتی کنم. زندگی من معنا داشت.

جدول مشخصات
وزن 186 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

دورین سوکگاوا

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

197

بازنویسی

14030730

محصولات مشابه
نظرات کاربران

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “رب لوبیای شیرین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.