دایی وانیا (نمایش نامه)

شناسه محصول: 9782000115465 دسته:
ویژگی های محصولات
وزن 97 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

آنتوان پاولوویچ چخوف

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

100

بازنویسی

14031204

فروشگاه اینترنتی رشد بوک

ارسال سریع و آسان به سراسر ایران
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
ضمانت تعویض کالا
هزینه حمل به عهده خریدار
ارسال مستقیم از رشد بوک
قیمت کالا:

1,100,000 ریال

ضمانت بازگشت کالا کتاب رشد
پشتیبانی رشد بوک
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت کارت به کارت کتاب رشد
بررسی فنی

(نمایش نامه ی روسی،قرن 19م)

0/5 (0 نظر)

مارینا: (یک استکان چاى می‌‏ریزد.) بیا، جانم، بخور.
آستروف: (با بی‌‏میلى استکان را می‌گیرد.) چندان میلى ندارم.
مارینا: شاید یک گیلاس ودکا را ترجیح می‌دهى؟
آستروف: نه، من هرروز ودکا نمی‌خورم، وانگهى امروز هوا گرفته و دم‏دار است… (مکث می‌کند.) دایه! چند سال است ما همدیگر را می‌‏شناسیم؟
مارینا: (اندیشناک) چند سال؟ حافظه‌ام خراب شده… کى بود شما به این طرف‌ها آمدید؟ وِرا پترُونا، مادر لنوچکا، هنوز زنده بود. دو سال قبل از مرگ او به دیدن ما آمدید. حدود یازده سال قبل بود. (بعد از لحظه‌اى فکر) شاید هم بیشتر…
آستروف: از آن وقت تابه‌حال خیلى فرق کرده‌‏ام؟
مارینا: خیلى زیاد. آن روزها شما جوان و قشنگ بودید و حالا مسن‌‏تر شده‌اید، و به آن خوشگلى هم نیستید. از آن گذشته، گاهى گیلاسى هم می‌زنید.
آستروف: درست است… در این ده سال، من آدم دیگرى شده‌ام. چرا؟ دلیلش چیست؟ دایه، کارم خیلى زیاد است. از صبح تا شب در حرکتم و یک لحظه استراحت ندارم. شب‌ها توى رختخواب دائم در هراسم که مبادا براى عیادت مریضى از بستر بیرونم بکشند. در تمام این سال‌هایی که مرا می‌شناسى یک روز راحت و آزاد نگذرانده‌ام. براى همین است که شکسته شده‌‏ام. زندگى خودش ملال‌انگیز و احمقانه و مزخرف است… این زندگى آدم را در خودش غرق می‌کند. مردمى که دوروبر آدم هستند همه عجیب‌وغریب‌اند، همه‌شان. وقتى آدم چند سالى میان آن‌ها زندگى کند، بدون اینکه متوجه شود، خودش هم عجیب‌وغریب می‌شود. گزیرى نیست. (سبیل درازش را می‌پیچاند.) آه، چه سبیل درازى گذاشته‌ام! مضحک است. دایه، من موجود عجیب و مضحکى شده‌ام. شکر خدا که هنوز عقلم را به‌کل از دست نداده‌ام. شعورم درست کار می‌کند ولى احساساتم… چطور بگویم… کند شده. نه آرزویى دارم و نه به چیزى دلبسته‌ام. و نه به کسى علاقه‌مندم… شاید تو استثنا باشى. نه، چرا، به تو علاقه‌مندم. (سر او را می‌بوسد.) وقتى بچه بودم دایه‌اى داشتم که مثل تو بود.

جدول مشخصات
وزن 97 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

آنتوان پاولوویچ چخوف

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

100

بازنویسی

14031204

محصولات مشابه
نظرات کاربران

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دایی وانیا (نمایش نامه)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.