(داستان های فرانسه،قرن20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 372 گرم |
---|---|
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
سدریک بانل |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
392 |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14020817 |
3,250,000 ریال
(داستان های فرانسه،قرن20م)
وقتی ساعت زنگ بزند، دیگر نه زیبایی وجود دارد و نه نجابت. فقط بُرندگی مرگ در ابتذال زنندهاش باقی میماند. این فکر وقتی به ذهن اُسامه قندار، رئیس پلیس جنایی کابل خطور کرد که در حالِ تماشای جسد عریان دخترک بود. جسد با دستهای از هم باز شده روی تلی از زبالهها، دقیقا پشتِ ورودیِ پارک افتاده بود. کسی کهنهای بین پاهایش انداخته بود و به نظر میرسید چشمانش به آسمان مینگرد. صورت بیضیشکل، چشمهای بادامی کاملا باز و گیسوان سیاه، پرپشت و انبوه. اُسامه با خودش فکر کرد دخترک زیادی کوچک است که آنجا دراز شده باشد. خیلی کوچک است برای اینکه راه تاریکی را در پیش بگیرد.
گلبدین، معاونش گفت: «این سوّمیه. فکر میکنید مثل فیلمهای آمریکایی با قاتلی سریالی سروکار داریم؟»
اُسامه که هنوز روی جسد خم شده بود پاسخ داد: «دقیقا همین احساس رو دارم. هویتش برامون مشخصه؟»
_ این بار بله. یکی از زنهای محلّه شناساییاش کرد. (گلبدین دفترچه یادداشت همیشگیاش را بیرون آورد.) اسمش ادیبه آلتسنگوی و ده سالشه. پدر و مادرش کمی بالاتر تو محلهی زاغهنشین زندگی میکنن. براساس اظهارنظر همسایهها، پدرش تو گورستان کار میکنه و مادرش تو ادارهی پُست پیشخدمته. مادر هزاره است و پدر تاجیک. ده سالی میشه تو کابل زندگی میکنن.»
وزن | 372 گرم |
---|---|
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
سدریک بانل |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
392 |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14020817 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.