(داستان های فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
وزن | 319 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
نسرین ثامنی |
سال چاپ |
1391 |
تعداد صفحه |
280 |
بازنویسی |
14031221 |
2,200,000 ریال
(داستان های فارسی،قرن 14)
سلمان کنار تاقچه می ایستد و در آینه خود را می نگرد. سپس برس را برداشته و موهایش را مرتب می کند. مادرش کنار میز چوبی که در گوشه ای از اتاق قرار دارد و قوری و سماورش را روی ان نهاده نشسته است و به دو قاب عکس چوبی که در طرفین آینه روی تاقچه نهاده شده می نگرد. سپس نگاهش را به سلمان می دوزد و در حالی که سینی چای را از زمین برمی دارد می پرسد: یه چایی دیگه واست بریزم؟
سلمان از آینه مادر را می نگرد و سپس به جانب او برمی گردد میگوید: نه مادر دیگه باید برم. به چیزی احتیاج نداری؟… مادر چند قدم تا دم در دنبالش می رود. سلمان در را می گشاید و خارج می شود. مقابل در کفش هایش را به پا می ند و به طرف در حیاط حرکت می کند، آن را می گشاید و خارج می شود.
از پیاده رو عبور کرده و مقابل یک قنادی می ایستد. دستگیره را فشار می دهد که وارد شود. در همان لحظه زنی به همراه بچه اش با در دست داشتن دو جعبه شیرینی قصد خروج را دارند. سلمان کنار رفته تا زن خارج شود…
وزن | 319 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
نسرین ثامنی |
سال چاپ |
1391 |
تعداد صفحه |
280 |
بازنویسی |
14031221 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.