(داستان های فرانسه،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 358 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
ژان کلود مورلوا |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
444 |
بازنویسی |
14021212 |
2,000,000 ریال قیمت اصلی: 2,000,000 ریال بود.1,800,000 ریالقیمت فعلی: 1,800,000 ریال.
(داستان های فرانسه،قرن 20م)
پس ریههایش را از هوا خالی کرد و نفسش را نگه داشت تا اینکه قفسهی سینهاش توخالی و گود شد. سپس صبر کرد تا صدای تیلیکی در گلویش ایجاد شود. همیشه پس از چند ثانیه این صدا را حس میکرد. او اغلب، گوشهایش را میگرفت تا این صدای تق کوچک را از درون و از بالای حنجرهاش بشنود. و این لحظه را که باعث میشد آدم دیگری شود، یعنی یک موجود بینفس، دوست نداشت. به نظرش، با این کار تنها از هوا چشم نمیپوشید، بلکه چیزی بیش از آن، از راهی که با آن دنیای پیرامونش را حس میکرد، صرف نظر میکرد. گویی یکباره اندکی از وسعت و جوهرهی زندگیاش از دست میرفت. و گویی در آن واحد هم از نفس کشیدن دست میکشید و هم از قسمتی از روحش.
نفس نکشیدن برای سه یا چهار ساعت پیش رو… او از این کار، شانه خالی نمیکرد، و در صورت فراموشکردن دستورات، خاطرهی «پشه» جور بهروزکردن حافظهاش را میکشید. به او این اسم را داده بودند: پشه؛ به این خاطر که فقط یک متر و پنجاه سانت قد داشت و در کنار تورکنسن، یک کوتوله به حساب میآمد. او پسری شاد بود که روزی در رستورانی واقع در مرکز شهر، به خنده افتاده بود، و افسوس که خندهاش از آن خندههای زمینیاش بود. او هم مثل اشلبی، شباهت زیادی به مادرش داشت و حبس نفس برایش عادی نبود. خندهی او موجب وحشت مشتریهای رستوران شده بود. سربازهای گارد او را تحت تعقیب قرار داده بودند و در شهر بهدنبالش میگشتند. او موفق شده بود از دست آنها فرار کند و به پایگاه برگردد. اما افسرهای مافوق، از جنجال بهپاشده مطلع شده بودند و، چند روز بعد، پشه ناپدید شد، به همین سادگی.
وزن | 358 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
ژان کلود مورلوا |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
444 |
بازنویسی |
14021212 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.