(داستان های ایتالیایی،قرن 21م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 277 گرم |
---|---|
نویسنده |
ویولا اردونه |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
277 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
3,100,000 ریال
(داستان های ایتالیایی،قرن 21م)
مامان جلو راه میرود و من پشتسرش. کجا داریم میرویم نمیدانم، میگوید به خیر و صلاح من است. اما معلوم است کلکی در کارش است، برای شپشها هم همینطور شد. «بهنفع خودته» و من یکباره خودم را با کلۀ کچل دیدم. شانس آوردم کلۀ دوستم تومازینو را هم چون بهصلاحش بود کچل کردند. بچههای کوچه ما را دست میانداختند، میگفتند انگار دوتا کلۀ مُرده هستیم که از قبرستان فونتانِله بیرون زدهایم. تومازینو اولش دوست من نبود؛ یکبار وقتی داشت از پیشخان کاپایانکا، میوهفروشی که بساط چرخدستیاش را توی میدان مِرکاتو (بازار) پهن میکند، یک سیب کش میرفت، دیده بودمش، و آنموقع فکر کردم که ما دوتا نمیتوانیم دوست باشیم، چون مامان آنتونیِتا به من گفته بود: «درسته ما فقیریم اما دزد نیستیم، وگرنه گدا میشیم.» اما تومازینو من را دید و یک سیب هم برای من دزدید. من هم چون سیب را ندزدیده بودم و هدیه گرفته بودم، آن را خوردم، آخر خیلی دلم میخواست و دهانم آب افتاده بود. از آن لحظه باهم دوست شدیم. دوستهای سیبی.
وزن | 277 گرم |
---|---|
نویسنده |
ویولا اردونه |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
277 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.