(لطایف و حکایات پزشکی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 252 گرم |
---|---|
نویسنده |
دنیل افری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
270 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14020704 |
1,900,000 ریال
(لطایف و حکایات پزشکی)
من یک پزشک متخصصم. عضو هیئتعلمی دانشکدهی پزشکی نیویورکم و بهرغم همهی این درجات علمی اینجا گم شدهام. ساعت هشتونیم صبح است و برای انجام دادن آمنیوسنتز و سونوگرافی برای بارداری اولم در راه بیمارستانم. صبح تقویمم را دیدم که نوشتهبودم: بخش 9ب و همسرم هم همراهم آمده است. هرچه باشد من عضو هیئتعلمی همین بیمارستانم و حالا در ساختمان جدید بخش خصوصی دانشکده ایستادهام. من معمولا در ساختمان کناری در بلوک اصلی بیمارستان کار میکنم.
بالاخره به بخش 9ب میرسیم، اما روی تابلوی در نوشته بود: «گوش و حلق و بینی.»
گوش و حلق و بینی؟ حتما اشتباهی شده! کل راهروی طبقه را، که با موکت خاکستری فرش شده، بالا و پایین میروم؛ درحالیکه به دنبال نشانهای آشنا برای پیدا کردن مسیرم هستم بوی رنگ گلویم را آزار میدهد. روی یک در نوشته شده: «درمانگاه غدد» و در کناری «اورولوژی.» چطور ممکن است؟ مطمئنم که در تقویمم نوشته بودم 9ب و من هرگز چنین جزئیاتی را فراموش نمیکنم. من متخصص داخلیام و بهخاطر سپردن جزئیات از ضرورتهای کارم است.
محیط اینجا مرا میترساند. انگار داخل ساختمان اداریام تا یک بیمارستان. هیچ نشانی از فضای انسانی یا درمانی دیده نمیشود. من در بیمارستان خودم گم شدهام.
همسرم منتظر است تا تصمیم بگیرم از اینجا کجا برویم. هرچه باشد اینجا بیمارستان من است. حس جهتیابیام کار نمیکند. میدانم که خیلی هم مهم نیست، ولی عصبانیام که چرا بخش آنجایی که من انتظار داشتم نیست و هیچ تابلویی هم وجود ندارد که به مسیر درست راهنماییمان کند. گامهای جسورانهی پزشکی من، همینکه دنبال نشانهای برای یافتن راه میگردم، کند میشود.
به بخش قلب اطفال سرک کشیدم. خب، این شروع خوبی است، لااقل اینجا به کودکان مربوط است. یک زوج محزون در محوطهی انتظار کوچک بخش نشسته بودند. سالن انتظار با تصاویری از فیلها و سگýهای خوشحال به رنگýهای شاد، که چشم را میزد، نقاشی شده بود.
وزن | 252 گرم |
---|---|
نویسنده |
دنیل افری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
270 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14020704 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.