خلاصه‌ای از زبان اسپانیایی
همه دوست دارند اسپانیایی بدانند، ولی یاد گرفتن آن زمان و انرژی زیادی می‌برد. اشکالی ندارد. یک شبه که نمی‌توان راه صدساله رفت و اسپانیایی یاد گرفت.
با وجود این، می‌توانید مقدمات دستورزبان اسپانیایی را به خاطر بسپارید و ظرف چند دقیقه به یادگیری واژه‌ها و عبارات این زبان بپردازید. کل موضوع این فصل هم همین است. کل مطالب کتاب را در این فصل فشرده کرده‌ایم تا بتوانید هر چه زودتر هم زبان اسپانیایی را بفهمید و هم صحبت کنید.
آموختن دستورزبان پایه
مطالعه‌ی دستور زبان (قواعد زبان) کمی عذاب‌آور است. شما می‌خواهید همین الان اسپانیایی صحبت کنید؛ ولی دستورزبان جزء لاینفک زبان است و در واقع میان‌بری است که برای یادگیری زبان دوم و فهمیدن آن لازم دارید:
واژگان + دستورزبان + تمرین = گفتاری روان (سلیس)
کافی است واژگان را بدانید و با دستورزبان به هم ربطشان دهید. آن وقت آماده‌اید تا هم منظورتان را برسانید و هم سؤال کنید و جواب بشنوید.
فصل ۲ پر از نکته‌های دستورزبان پایه‌ی اسپانیایی است؛ اما لازم نیست همه را با هم یاد بگیرید. با عبارتی اصلی شروع کنید. جمله‌ای ساده، اسمی که فعلی بعد از آن می‌آید یا شخص و چیزی که عملی انجام می‌دهد.

قدمت ترمودینامیک، به اندازه‌ی عمر جهان هستی است؛ عالم وجود، بزرگ‌ترین سیستم ترمودینامیکی شناخته شده به شمار می‌رود. هرگاه جهان هستی رو به نابودی گراییده و انرژی کل گیتی به پایان رسد، ترمودینامیک نیز پایان خواهد یافت.
به طور کلی، می‌توان گفت ترمودینامیک تماما در مورد انرژی است: اینکه چگونه استفاده می‌شود و چگونه از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌یابد. در بسیاری موارد، ازجمله در موتور خودرو، ترمودینامیک به استفاده از گرما برای انجام کار می‌پردازد و در برخی موارد نیز مانند یخچال، به انجام کار برای جابه‌جا کردن گرما. می‌توانید با استفاده از ترمودینامیک، بفهمید که وسایل مختلف، با چه بازدهی از انرژی برای اهداف مفید خود، مانند حرکت یک هواپیما، تولید برق یا حتی راندن یک دوچرخه استفاده می‌کنند.
واژه‌ی ترمودینامیک Thermodynamics، ریشه‌ی یونانی دارد. بخش اول آن، یعنی
ترمو Thermo، به این معناست که واژه‌ی مذکور به‌گونه‌ای با گرما در ارتباط است و بخش دوم یعنی دینامیک dynamics نیز شما را به یاد چیزی می‌اندازد که درحال حرکت است. وقتی از منظر قوانین پایه‌ی ترمودینامیک به دنیای اطراف خود می‌نگرید، این دو مطلب را در ذهن داشته باشید. هدف این کتاب، در واقع کمک به شماست تا بدانید مبحث ترمودینامیک درباره‌ی تبدیل گرما به توان است؛ مفهومی که به‌هیچ‌وجه پیچیده نیست!

زبان عربی‌ای که می‌شناسید
پیش از هرچیز ورود شما به دنیای شگفت‌انگیز زبان عربی را خوشامد (مرحبا) می‌گویم! عربی زبان رسمی ۲۷ کشور دنیاست و بیش از ۴۲۰ میلیون نفر در سراسر جهان به این زبان صحبت می‌کنند. قرآن، کتاب مقدس اسلام، به زبان عربی نازل و نگاشته شده است و اکثر قریب به اتفاق مسلمانان جهان که جمعیتشان به بیش از 1.3 میلیارد نفر می‌رسد، برای خواندن قرآن و انجام دادن تکالیف دینی خود زبان عربی را می‌آموزند. صحبت کردن به زبان عربی به شما امکان می‌دهد به افراد و مکان‌های مختلف، از مراکش گرفته تا اندونزی، دسترسی داشته باشید.
در این فصل، با نشان دادن چند واژه‌ی انگلیسی آشنا که ریشه‌ی عربی دارد، یادگیری زبان عربی را آسان‌تر می‌کنم. همچنین، کمک می‌کنم الفبا و حروف زیبای عربی را بشناسید و توصیه‌هایی دارم که بتوانید حروف عربی را مانند عرب‌زبان‌ها تلفظ کنید. بخشی از فرایند پژوهش درباره‌ی یک زبان جدید به شناخت یک فرهنگ و رویکردی جدید در مورد دنیای اطراف مربوط می‌شود؛ بنابراین، در این فصل از کتاب آموزش زبان عربی For Dummies با زبان عربی و ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد آن آشنا می‌شوید!

شما احتمالا از اهمیت انگیزه‌ی کارکنان مطلع هستید و با وجود این تصمیم گرفته‌اید این کتاب را بخوانید. می‌دانید که فقدان انگیزه در کارکنان می‌تواند تأثیر بسزایی در بهره‌وری شرکت شما داشته باشد. در بهترین حالت، مشکلات روحی، کسب و کار شما را از رسیدن به ظرفیت کامل خود باز می‌دارد. در بدترین حالت، این مشکلات، آینده‌ی شرکت شما را به مخاطره می‌اندازد. شما به عنوان یک مدیر، حداقل مسئول بخشی از کارایی شرکت خود هستید، و دلیلش این است که نمی‌توانید از پس کارکنان بی‌انگیزه‌ی خود بربیایید، که قطعا نسبت به کارکنان با انگیزه بازدهی کمتری دارند. در این فصل، یاد می‌گیرید که چرا امروزه ایجاد انگیزه در نیروی کار، دغدغه‌ی اکثر مدیران است. همچنین جنبه‌های انگیزه و ایجاد فضای رشد را شناسایی خواهید کرد.
انگیزه چیست؟
انگیزه چیز عجیبی است. گاهی اوقات مدیران برای تعریف آن با مشکل روبه‌رو می‌شوند، اما برای اینکه بفهمند چه زمان انگیزه کاهش یافته یا از بین رفته است مشکلی ندارند، در آن زمان بهره‌وری کاهش پیدا می‌کند، از خلاقیت کارکنان کاسته می‌شود، کارکنان از کار خود خسته می‌شوند، اشتباهات و بی‌دقتی‌ها زیاد می‌شوند، و کیفیت محصولات و خدمات پایین می‌آید.

فلسفه «ناکجا آبادی» است بین علم و الهیات که از هر دو سو مورد تهاجم واقع شده است.
– برتراند راسل
یا آن‌طور که فیلسوفان دوست دارند توصیفش کنند، علم و دین دو تکه از یک قرص نان هستند و فلسفه تکه‌ی لذیذ وسط آنهاست. عالمان جهان را به «ماده» تقلیل می‌دهند، آن را به ماشین تبدیل می‌کنند و عزم و اراده‌ی آزاد را می‌شکنند. از سوی دیگر، افرادی که گرایش‌های روحانی دارند و در جستجوی هدفی معنوی و آزادی رسیدن به آن هدف هستند، جذب ادیان مختلف و همه‌ی آن کارهای «غیر عقلانی» همچون طالع‌بینی و تماشای تلویزیون می‌شوند. و به انجام هیچ کاری احساس نیاز نمی‌کنند. به نظر می‌رسد بین این دو جرگه، جای زیادی برای فلسفه باقی نماند!
ولی از بیرون، فلسفه جستاری عجیب و غریب، اگر نگوییم بی‌فایده، به نظر می‌آید که پر است از معماها و سؤال‌های بی پاسخی مثل «آیا سَر شاه فرانسه طاس است؟» یا «آیا آن میز وجود خارجی دارد؟» که هرگز به ذهن هیچ انسان عاقلی خطور نمی‌کنند.
دوره‌های آموزش فلسفه نیز غالبا (گویی که می‌خواهند موضوع را نفی کنند اما ناخودآگاهانه آن را بیشتر به اثبات می‌رسانند) با طرح این پرسش آغاز می‌شوند که «فلسفه چیست؟» – پرسشی که اگر یک رشته‌ی علمی برای خودش رسمیت قائل باشد، در شرایط عادی، نیازی به طرح آن احساس نخواهد کرد. شیمی یعنی چه؟ آشپزی چیست؟ جغرافی کدام است؟ به نظر ‌می‌رسد که فیلسوفان دوست داشته باشند این قبیل پرسش‌های «چیستی» را درباره‌ی هر چیز مطرح کنند، و طرح چنین پرسشی را درباره‌ی جستار مورد علاقه‌ی خویش کار درستی می‌دانند. مسئله این است که هدف آنان، طرح انواع پرسش‌هاست و نه پاسخ دادن به آنها.

در پیاده‌روی خیابان که قدم می‌زنید، از هر چهار عابر پیاده، یک نفر به یکی از انواع اضطراب‌ها مبتلاست یا در مراحل آتی زندگی به آن دچار خواهد شد. و حدود نیمی از همین مردم عادی که در سطح شهر با آنان روبرو می‌شوید حتا اگر رسما به اضطراب مبتلا نباشند، در آینده طعم آن را با شدت و ضعف متفاوت خواهند چشید. طی دهه‌های گذشته ابتلا به اختلالات اضطرابی افزایش یافته و به نظر هم نمی‌رسد که در آینده‌ی نزدیک آهنگ این روند صعودی کند شود.
روان شناسان و روان پزشکان فهرستی اختلالات اضطرابی را به هفت طبقه‌ی اصلی تقسیم کرده اند:
اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
اضطراب اجتماعی
اختلال هراس (وحشت زدگی)
ترس از مکان‌های باز
هراس اختصاصی
اختلال تنش زای پس از رویداد (PTSD)
اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)
در فصل حاضر نشانه‌های بروز هر یک از انواع اصلی اختلالات اضطرابی را برای شما شرح خواهیم داد.
مشهور است که دانشجویان پزشکی با مطالعه درباره‌ی هر بیماری جدید یک‌بار هم به آن مبتلا می‌شوند. خوانندگان کتاب‌های روان شناسی نیز گاهی دچار همین توهم می گردند. اگر خود شما یا یکی از نزدیکان شما متوجه بروز برخی از این علائم در خویشتن شدید، نباید نگران شوید چرا که علائم اضطراب کمابیش در همه‌ی انسان‌های سالم نیز وجود دارد.
لازم نیست تشخیص جامع اختلالات اضطرابی را به خوبی آموخته باشید تا بیم آن را پیدا کنید که اضطراب به سراغ شما هم آمده است. بسیارند کسانی که از شدت اضطراب درون‌شان عذاب بکشند ولی طبق تعریف در طبقه‌بندی رسمی اختلال‌های اضطرابی، جای نگیرند.
به دلیل شباهت زیاد بعضی اختلال‌های روانی به یکدیگر تنها کارشناس بهداشت روانی می‌تواند نوع دقیق اضطراب را در شما تشخیص بدهد.

همه چیز در مورد شطرنج آشنایی با تخته‌ی شطرنج وضع قرار گرفتن مهره‌ها حتی اگر چیز زیادی از شطرنج نمیدانید ناامید نشوید هیچ گونه ژن شطرنجی وجود ندارد که تعیین کند چه کسی میتواند بازی کند و چه کسی نمیتواند. همه آن قدر توانایی دارند تا بازی قابل قبولی انجام دهند و بعد از مدتی حریفی پیدا شود تا با هم رقابت کنند پس اگر حضور در یک فعالیت ذهنی بی‌نهایت جذاب و مهیج- فعالیتی که تاریخچه‌ای غنی دارد و میتواند ساعت‌ها شما را سرگرم کند – خشنودتان میکند شانس یارتان بوده است میتوانید برای این منظور سراغ بازی شطرنج بروید، شطرنج همان فعالیتی است که میخواهید.
شطرنج بازی دو نفره‌ای است که روی تخته انجام میشود و یکی با مهره‌های سفید و دیگری با مهره‌های سیاه بازی میکند هر بازیکن شانزده مهره دارد که میتواند از آن‌ها برای انجام حرکات مختلف استفاده کند برای اطلاع از جزئیات عملکرد هر یک از مهره‌های شطرنج فصل ۲ را مطالعه کنید بازیکن‌ها باید به نوبت مهره‌های خود را حرکت بدهند تا در انتهای بازی مهره شاه طرف مقابل کیش و مات شود (هدف نهایی شطرنج مات کردن شاه است) برای اطلاعات بیشتر در این مورد به فصل ۴ رجوع کنید.
از آنجایی که بازی شطرنج قواعد بسیاری دارد و هر کدام از مهره‌ها توانایی‌ها و حرکات مختلف منحصربه‌فرد خودشان را دارند این بازی ریزه‌کاری‌های بسیاری دارد که باید آنها را به ذهن بسپارید با توجه به اینکه در این کتاب تمام جنبه‌های بازی را برایتان توضیح میدهم حتی اگر تازه‌کار هم باشید جای نگرانی نیست چون آن‌قدر اطلاعات در اختیارتان قرار میگیرد تا کاملا با شطرنج آشنا شوید….

شما همیشه در حال برقراری ارتباط هستید. چه وقتی که در کنار شومینه در یک شب سرد پاییزی چرت می‌زنید، چه وقتی دارید بچه‌هایتان را به خاطر موفقیت‌هایشان در مدرسه تحسین می‌کنید و چه وقتی به یکی از کارمندان به دلیل تأخیرش در محل کارتذکر می‌دهید، دارید پیوسته با کلمات، صدا و بدن‌تان پیام‌هایی می‌فرستید.
گاهی ارتباط‌های شما کاملا شفاف‌اند، مثل وقتی که چشم‌هایتان برق می‌زنند، لبخند بر لبتان شکفته، دست‌هایتان را باز کرده و آماده‎اید عزیزی از سفر برگشته را در آغوش بگیرید؛ اما گاهی شما یک پیام ناخواسته را القا می‌کنید، مثل زمانی که ناراحت، عصبی یا مأیوس به نظر می‌رسید؛ ولی در واقع، فقط به نحوه‎ی مقابله با یک موقعیت دشوار فکر می‌کنید. درنتیجه، کنترل نحوه‌ی ارتباط و نوع پیامتان، در زندگی شخصی و شغلی شما اهمیتی حیاتی دارد.
در این فصل، به نکاتی اساسی برای برقراری ارتباط، به شکلی حرفه‌ای پی می‌برید، نکاتی که تنها به استفاده از دهان و کلمات محدود نمی‌شوند. در اینجا به شما خواهم آموخت که با آمادگی ذهنی، پیام‌هایتان را شفاف انتقال دهید و با کسانی که دیدگاه‌هایشان با دیدگاه‌های شما متفاوت است، ارتباط برقرار کنید. همچنین نگاهی گذرا خواهم داشت به ارزش رفتار احترام‌آمیز با دیگران و صرف وقت برای شنیدن نظراتشان، قبل از اینکه دیدگاهتان را ارائه دهید. به علاوه، مجموعه گام‌هایی را به منظور نحوه‌ی برخورد با موقعیت‌های دشوار مطرح خواهم کرد.

کالبدشکافی آن مغز مشهور
مادر جوان اینشتین، پس از تولد تنها پسرش در سال ۱۸۷۹، برای یک لحظه تصور کرد که او «هیولا»ست! سر این نوزاد، شکلی عجیب و بزرگ داشت. دکتر او را آرام کرد و توضیح داد که داشتن سرِ بدشکل برای نوزادان در لحظه‌ی تولد عادی است و به او اطمینان داد که اندازه ی سر کودکش کاملا طبیعی خواهد شد. دکتر درباره‌ی اندازه ی سر درست می‌گفت. در عرض فقط چند هفته، همه‌چیز متناسب شد. اما شکل زاویه دار سر اینشتین تا پایان عمر او همان طور باقی ماند!
آنچه اینشتین را از سایر پسرها متمایز می‌کرد، شکل نامعمول سر وی نبود، بلکه مغز او بود. شیوه‌ای که مغز او کار می‌کرد به هرچیزی شبیه بود الا معمولی.
در زمان حیات اینشتین، بسیاری از مردم کنجکاو بودند بدانند که آیا مغز او با بقیه‌ی مردم فرق دارد یا نه. اینشتین دستورالعملی بر جای گذاشت تا پس از مرگش درباره‌ی مغز وی تحقیق کنند. وقتی اینشتین در سال ۱۹۵۵ درگذشت، آسیب‌شناسی به نام توماس هاروی مغز او را نگه داشت و بعدا چندین نمونه از بافت آن را بررسی کرد. هاروی هیچ چیز نامعمولی در آن ندید؛ اما، در سال ۱۹۹۹، ساندرا ویتلسون از دانشگاه مک مستر کانادا کشف کرد که مغز اینشتین فاقد یک چین‌خوردگی ویژه بوده که در مغز بیشتر اشخاص وجود دارد. این چین‌خوردگی در ناحیه‌ای از مغز که مربوط به تفکر ریاضی و تصور دیداری است، قرار دارد.

چقدر زبان آلمانی می‌دانید
بهترین روش برای یادگیری یک زبان این است که سریع اقدام کنید. دست دست نکنید در این فصل یادگیری زبان آلمانی را با چیزهایی شروع می‌کنید که از قبل بلد بودید. همچنین با برخی از اصطلاحات رایج زبان آلمانی و کلماتی که در زبان به عنوان مترادف‌نما شناخته می‌شود آشنا خواهید شد؛ مترادف نماها لغات مشابهی در دو زبان هستند که در ظاهر باید معنای یکسانی داشته باشند، اما این‌طور نیست.
زبان آلمانی‌ای که می‌شناسید
از آنجا که هم انگلیسی و هم آلمانی از گروه زبان‌های ژرمانیک هستند، تعدادی لغات یکسان یا مشابه در هر دو زبان وجود دارد کلماتی که منبع مشترکی دارند. کلمات هم‌خانواده می‌نامند گروه دیگری از کلمات مشترک در زبان‌های انگلیسی و آلمانی ریشه‌ی لاتین دارند که گویشوران انگلیسی با آنها آشنا هستند. بسیاری از کلمات معادلی در زبان آلمانی دارند مانند کلماتی که به “tion-” ختم می‌شوند.
کلمات هم‌خانواده
کلماتی که در ادامه می‌آیند درست مانند همتای انگلیسی خود نوشته می‌شوند و همان معنا را نیز دارند تنها تفاوت‌هایی که وجود دارد در تلفظ کلمات است. همان‌طور که در پرانتز می‌بینید و اینکه اسم‌ها در زبان آلمانی همیشه با حروف بزرگ شروع می‌شوند. علاوه‌بر این اسم‌ها در زبان آلمانی یا مذکر هستند یا مؤنث‌اند یا خنثی که به ترتیب با حروف تعریف der (مذکر) die (مؤنث) و das (خنثی) نشان داده می‌شوند.

اگر اصطلاح «عاشق لاتینی» را شنیده باشید، از اینکه بفهمید اسپانیایی را زبان عاشقان می‌دانند، تعجب نخواهید کرد. ولی این زبان عاشقانه‌ای که ما از آن صحبت می‌کنیم، دقیقا همان نوع عاشقانه‌ی لاتینی نیست؛ مگر اینکه عاشق یادگرفتن لاتین باشید.
اسپانیایی (در کنار چند زبان دیگر، مثل ایتالیایی، فرانسوی رومانیایی و پرتغالی) زبان عاشقانه/رومی‌تبار است، چون ریشه در زبان لاتین روم باستان دارد. به دلیل همین ریشه‌ی مشترک، زبان‌های رومی‌تبار شباهت‌های زیادی، هم در سطح دستور زبان و هم در اصوات دارند. (حالا دیگر شانس آورده‌اند که وقتی به این زبان‌ها صحبت می‌کنیم، انگار داریم از عشق می‌گوییم!) مثلا (ک-س) casa که هم در زبان پرتغالی و هم ایتالیایی و اسپانیایی معنای «خانه» می‌دهد، یک جور نوشته و حتی یک جور هم خوانده می‌شود.
تمرکز این کتاب بر زبان اسپانیایی است که در آمریکایی لاتین به آن صحبت می‌کنند. همچنین، تفاوت‌های واژگانی در این نوزده کشور آمریکای لاتین و اختلاف‌های اندک در تلفظ را بررسی می‌کند. آمریکای لاتین تمام کشورهای نیمکره‌ی غربی زمین را شامل می‌شود، البته به جزکانادا، ایالات متحده، گویان‌های انگلیسی و فرانسه‌زبان و چند جزیره در کارائیب، مثل جامائیکا، هائیتی و کوراسائو که اهالی آن به انگلیسی؟، فرانسه یا آلمانی صحبت می‌کنند.

تاوانی که نیکان به خاطر بی‌تفاوتی نسبت به سیاست می‌پردازند آن است که تحت حاکمیت مردانی بدتر از خود در آیند.
-افلاطون
فلسفه ی سیاسی، تمام حوزه‌های حیات اجتماعی بشر را در بر می‌گیرد، از نهاد خانواده و نگرش‌ها و شخصیت روان‌شناختی افراد گرفته تا نظام حکومتی و نهادها و قواعدی که آن را تعریف می‌کنند. بسیاری از موضوعات مهم و پرمناقشه‌ای که امروزه تحت حوزه‌ای به نام اخلاق‌شناسی کاربردی نیز تعریف می‌شوند، مشمول فلسفه‌ی سیاسی هم می‌گردند. از آن جمله‌اند پرسش‌هایی نظیر: حقوق اقلیت‌های دینی در یک حکومت غیردینی چیست یا (این یکی هم بسیار حائز اهمیت است!) منکران وجود خدا چه حقوقی در یک کشور مذهبی دارند؟ آیا باید به زنان مسلمان اجازه داد که در محیط دادگاه‌ها – حتی در مواردی که برای ایراد شهادت حاضر می‌شوند – حجاب اسلامی داشته باشند؟ آیا در یک کشور مسلمان، این سیاستی عقلانی است که افراد معتقد به ارزش‌های متفاوت با شعائر اسلامی را به جرم شرب خمر در منازل خود، به جزای کیفری محکوم ساخت؟ یا مثلا تنوع و تکثر دیدگاه‌ها را در مورد مجازات اعدام در نظرآورید. در این حوزه نیز توجیه‌پذیری حکم اعدام همان قدر موجب بروز شکاف در مباحثات سیاسی گردیده که توجیه‌پذیری تسهیل در مرگ‌های خودخواسته از جانب دولت به اختلاف نظر سیاسی منجر شده است.

در کتاب «قدرت اعتماد به نفس» برایان تریسی به شما می آموزد که به خودتان اطمینان کنید، به توانایی هایتان پی ببرید، شجاع باشید و هر روز زندگیتان را با عزمی راسخ آغاز کنید. خواهید دید که منبعی عظیم از انرژی و استعداد هستید و تنها ترس است که میان شما و کشف آنچه که واقعا هستید سد ایجاد کرده است…

“عاشق این هستم که انگشتانم روی کلاویه‌ها حرکت کنند.”
این جمله قسمتی از آهنگ love a life است که اروینگ برلین آن را در سال ۱۹۱۵ اجرا کرد و بدون شک خیلی از افراد دقیقا همین احساس را درباره‌ی پیانو داشته و دارند. ۱۰۰ سال پیش که این آهنگ ساخته شد، پیانو در اوج محبوبیت بود و همه فکر می‌کردند داشتن پیانو در خانه و نواختن آن از نان شب هم واجب‌تر است. هنوز هم پیانو همین محبوبیت را دارد و من و خیلی از افراد دیگر همچنان عاشق پیانوهستیم. پیانو همیشه ساز محبوبی‌ست و تعداد افرادی که این ساز و نوازندگی آن را دوست دارند روز به روز بیشتر می‌شود. پیانو در عین این‌که به خاطر کیفیت‌اش ارزشمند است، همواره با پیشرفت‌های تکنولوژی روز نیز هماهنگ می‌شود. این فصل به شما کمک خواهد کرد که متوجه شوید چرا پیانو ساز ویژه‌ای‌ست و برای یادگیری آن چه چیزهایی لازم دارید. شاید به این نتیجه برسید که دانسته‌هایتان درباره‌ی موسیقی خیلی بیشتر از آن چیزی‌ست که خودتان فکر می‌کردید؛ حتی اگر مبتدی باشید.
پیانو نقشی محوری و مرکزی در موسیقی جهان دارد و استاندارد طلایی سازهای موسیقی‌ست.آهنگسازان و تنظیم‌کنندگان از آن استفاده می‌کنند و تقریبا در تمام سبک‌های موسیقی ارکسترهای کوچک، گروه‌های راک و تریوهای جز استفاده می‌شود.
( همه‌جا غیر از ارکسترهای مارش که در حال رژه رفتن ساز می‌زنند و حرکت می‌کنند).