نمایش 9 12

چرخش کلید

4,390,000 ریال

من قبلا به زندان نرفته بودم. کدهای رمزی بود که نمی‌توانستم رمزگشایی‌شان کنم و جریان‌هایی که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستم دنبالشان کنم. وقتی زنی در راهرو چیزی به زنی دیگر می‌داد و بعد، ناگهان، نگهبان‌ها باسرعت و فریادزنان بیرون می‌ریختند، نمی‌فهمیدم جریان چیست. نمی‌فهمیدم که الان است دعوا شود؛ نمی‌دانستم چه کسی دیوانه است و نشأگیِ چه کسی از سرش پریده و ممکن است به آدم حمله کند. نمی‌دانستم چه بپوشم یا چه کار کنم، یا چه چیز ممکن است باعث شود زندانیانِ دیگر توی صورت آدم تف کنند یا مشتی حواله صورت آدم کنند، یا چه چیز ممکن است باعث سخت‌گیری زندانبانان شود.
حرف‌زدنِ من فرق داشت. قیافه من فرق داشت. خودم حس می‌کردم فرق دارم.
بعد، یک روز، به دست‌شویی رفتم و چشمم افتاد به زنی که از دور به‌سمت من می‌آمد. موهایش را مثل بقیه سفت پشت‌سرش بسته بود، چشم‌هایش مثل دو تکه‌سنگ بودند و صورتش بی‌حس و سخت و رنگ‌پریده بود. اولش فکر کردم، «آه خدایا! خیلی قاتی به نظر می‌آد. یعنی چی می‌خواد؟»
بعد فکر کردم، «شاید بهتر باشه برم اون‌یکی دست‌شویی.»
و بعد، فهمیدم.
روی دیوار روبه‌رویی آینه بود. آن زن خودم بودم.‌

سنگ،کاغذ،قیچی

3,490,000 ریال

قرار بود بعد از مراسم افتتاحیه با هم باشیم، اما روز بعد، هنری از تو خواست در چند مراسم دیگر هم همراهی‌اش کنی. می‌فهمم نمی‌توانستی نه بگویی، اما دلم می‌خواست به او جواب مثبت نمی‌دادی. درک می‌کنم همیشه طرف‌دار پروپاقرصش بوده‌ای و می‌فهمم چقدر سپاسگزاری که اجازه داده کارهایش را اقتباس کنی. می‌دانم برای حرفه‌ات چقدر اهمیت دارد، اما مگر من بهایش را نپرداخته‌ام؟ تنهایی پرسه زدن در یک شهر، وقتی تو دست آن نویسنده را به‌جای دست من در دست گرفته‌ای، تصورم از یک سالگرد ازدواج خوب نبود.
مدتی است انگار خودت نیستی. می‌دانم عزادار اکتبری، می‌دانم او فراتر از یک همکار بود و از بین رفتن آرزوی دیدن فیلمت حتما ناراحت‌کننده است، اما باز هم انگار موضوع دیگری در میان است. چیزی که به من نمی‌گویی. آدم‌هایی در زندگی ما حضور دارند، کسانی که سال‌ها باقی می‌مانند، و تعدادی هم مثل جهانگردها از زندگی‌مان عبور می‌کنند. گاهی گفتن تفاوتش سخت است. ما نمی‌توانیم و نباید به هر کسی که ملاقات می‌کنیم بچسبیم و من جهانگردان زیادی در زندگی‌ام دیده‌ام، کسانی که باید فاصله‌ام را با آن‌ها حفظ می‌کردم. اگر نگذاری کسی زیادی نزدیک شود، آسیب نمی‌بینی.
امروز را تنها گذراندم و بخش‌هایی از نیویورک را دیدم که ندیده بودم و در همان حال تو به‌همراه هنری وینتر در شهر می‌گشتی. شاید آن نویسندۀ مُسن یا معدود دفعاتی که در کنارش بودی برایت جالب باشد، اما در زندگی واقعی، او یک آدم منزوی است، زیادی مشروب می‌نوشد و راضی کردنش خیلی سخت است. نمی‌توانم این چیزها را به تو بگویم، چون نباید بدانم. من هم مثل تو تمام رمان‌هایش را خوانده‌ام. آخرین رمانش، در بهترین حالت، خیلی معمولی بود، اما تو همچنان طوری رفتار می‌کنی که انگار یارو صورت تناسخ‌یافتۀ شکسپیر است.

کتاب اتاق شگفتی ها

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  ژولین ساندرل

کتاب دختری در تعقیب ماه

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  سارا ادیسون الن

سه دختر حوا (منظومه داستان ترجمه)

3,890,000 ریال

به نظر من، آن‌هایی که بیش‌ازحد عذرخواهی می‌کنند فقط می‌خواهند با ناملایمات زندگی کنار بیایند. به کسی آسیبی نمی‌رسانند، کسی به‌جز خودشان! آن‌ها برای اینکه آدم‌های دیگر را سَرخورده نکنند هر کاری از دستشان بربیاید انجام می‌دهند؛ اما این را هم می‌دانند که فرق میان آن‌ها از بین نخواهد رفت.

آنا و مرد چلچله ای

قیمت اصلی: 790,000 ریال بود.قیمت فعلی: 711,000 ریال.

کتاب نگهبان باغ

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  کورمک مک کارتی

کتاب جایی که ماه نیست

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  نیتان فایلر

کتاب شطرنج باز

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  اشتفن تسوایک

کتاب فصل بارانی

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  گراهام گرین

همه چیز همه چیز

1,890,000 ریال

هدیۀ مامانم را باز می‌کنم. یک تلفن است. با یک برنامۀ آب‌و‌هوا بالا می‌آید که هوای هفته را پیش‌بینی می‌کند. (هر روز، صاف و آفتابی).
باید از خانه بیرون بزنم. بیرون می‌روم، اما نمی‌دانم کجا می‌خواهم بروم تا اینکه به آن جا می‌رسم. خوشبختانه، نردبان درست همان جایی است که آلی آن را گذاشته بود. از آن تا پشت‌بامشان بالا می‌روم.
آسمان‌نما هنوز آنجاست و هنوز زیباست. خورشیدها و ماه‌ها و ستاره‌های حلبی از آن آویزان‌اند و می‌چرخند و اشعۀ خورشید را به جهانی بزرگ‌تر منعکس می‌کنند. با یک اشاره به یکی از سیاره‌ها تمام سیستم آهسته به چرخش در‌می‌آید. می‌فهمم آلی چرا این را ساخته. دیدن کل دنیا یک‌جا آرامش‌بخش است (دیدن اجزا و آگاهی از اینکه چطور همگی با هم تناسب دارند.)
آیا واقعاً همه‌اش پنج‌ماه از آخرین باری که این بالا بودم گذشته؟ انگار یک عمر از آن گذشته، چند عمر. و دختری که اینجا بود؟ واقعاً خودم بودم؟ آیا به‌جز شباهت زیاد و یک اسم مشترک چیز مشترکی با آن مدی سابق دارم؟
وقتی کوچک‌تر بودم یکی از کارهای مورد‌علاقه‌ام تجسم انواع خودم در زندگی‌های دیگرم بود. گاهی دختری لپ‌قرمزی اهل کوه و دشت بودم که از گل‌ها تغذیه می‌کرد و تنهایی راه‌پیمایی می‌کرد، در سر‌بالایی‌ها‌، فرسنگ‌ها. یا یک بی‌پروای چترباز موتور‌سوار بودم که ترس به دلش راه نداشت. یا شمشیرزن زره‌پوشی بودم که اژدها را می‌کشت. تجسم آن چیزها خنده‌دار بود چون قبلا می‌دانستم که بودم. حالا هیچ‌چیز نمی‌دانم. نمی‌دانم در دنیای جدیدم باید چه‌کسی باشم.
دارم سعی می‌کنم درست دست روی لحظه‌ای بگذارم که همه‌چیز تغییر کرد. لحظه‌ای که زندگی‌ام را به این مسیر برد. آیا زمانی که پدر و برادرم مردند بود یا قبل از آن؟ آیا آن وقتی بود که در روز مرگشان اول سوار ماشین شدند؟ یا وقتی بود که برادرم به دنیا آمد؟ یا وقتی که مادرم و پدرم با هم آشنا شدند؟ یا زمانی که مامانم به دنیا آمد؟ شاید هیچ‌کدام از آن‌ها نبود.

کتاب فعل بی وفایی

ریال

انتشارات:  نشر نون

نویسنده:  لنا آندرشون

تعمیر زنده ها

قیمت اصلی: 500,000 ریال بود.قیمت فعلی: 450,000 ریال.

نفوذ به لانه خرگوش

قیمت اصلی: 250,000 ریال بود.قیمت فعلی: 225,000 ریال.

سکوت

قیمت اصلی: 390,000 ریال بود.قیمت فعلی: 351,000 ریال.