(داستان های تخیلی فارسی،مناسب 9تا15 سال،گروه سنی:ج،تصویرگر:حسین صافی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 140 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | حدیث لزرغلامی،حسین شیخ الاسلامی |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحه | 168 |
بازنویسی |
490,000 ریال
(داستان های تخیلی فارسی،مناسب 9تا15 سال،گروه سنی:ج،تصویرگر:حسین صافی)
خل خلی دو تا اسکوپ بستنی وانیلی گذاشت توی نان قیفی و گفت: «آخه پروفسور، من از کجا بدونم دیروز شما چه حالی داشتی؟ یادداشت روزانه ی هرکسی رو خودش باید بنویسه!»
پروفسور با دفترچه شکمش را خاراند و گفت: «تو مثل اینکه هنوز از جایگاه خودت خبر نداری! من پروفسورم، کامپلیتلی پروفسور! تو چی هستی؟ تو دستیار منی، کامپلیتلی دستیار! برای من زشته که وقتم رو تلف کنم یادداشت روزانه بنویسم. این کامپلیتلی وظیفه ی توئه!»
خل خلی که داشت بستنی قیفی را لیس می زد، عصبانی از غرغرهای شخلی، بستنی اش را فرو کرد توی صورت میمونی که داشت از توی آکادمی رد می شد!
-هی به این میمون آدم نما می گم تمام کارها و حالت های شما رو دقیق برای من ثبت کنه که آخر شب بنویسمشون، ولی کارش رو درست انجام نمی ده پروفسور!
میمون با تعجب ایستاده بود و به خل خلی نگاه می کرد.
-به خدا کار من توی این آکادمی خیلی زیاده! له شدم! بیا! این همه بستنی! کی این ها رو باید بخوره؟
پروفسور داد زد:
«تو… تو به یه میمون آدم نما می گی من رو زیر نظر داشته باشه؟»
-این که چیزی نیست! اون هم کار رو انداخته گردن گربه اش! گربه اش پرشینه! اجازه بدید از کلمه ی شما استفاده کنم پروفسور: کامپلیتلی پرشین!
میمون آدم نما جستی زد و صورتش را که پر از بستنی وانیلی بود جلو برد. گربه ی ملوس و چاقی از راه رسید و بستنی را از روی صورت میمون آدم نما لیس زد.
مو و ریش شخلی از عصبانیت سیخ شده بود!
-نوکر من نوکری داشت، نوکرش هم نوکری داشت! دستورهای من رو سپردید به یه گربه؟ آیندگان و محققان بعدها می گن یه گربه خاطرات پروفسور شخلی رو به یاد داشت؟
-یه گربه ی معمولی که نیست پروفسور! می گم پرشینه!
وزن | 140 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | حدیث لزرغلامی،حسین شیخ الاسلامی |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحه | 168 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.