هیچ چیز آن قدرها هم وحشتناک نیست

«شکایت» دشمن بزرگ شادی است. او موذی و دروغگوست. «شکایت» همیشه در گوش ما زمزمه می کند که چیزی برای خوب بودن کم داریم، در حالی که واقعیت این است که ما در وفور نعمت غوطه وریم. هیچ، مطلقا هیچ شکایتی واقعی و پذیرفته نیست، نه نداشتن شریک زندگی، نه فقدان سلامت کامل و نه نیافتن شغلی دیگر.

برای درک بهتر این واقعیت که ما می توانیم همان طور که هستیم بسیار خوشحال باشیم، مفهوم «ساختن از پایین ترین سطح» می تواند به ما کمک کند. بارها این «شکایت» به ما هجوم آورده است که همسری نداریم که ما را دوست داشته باشد یا دوستان بیشتری نداریم یا چرا در نیویورک زندگی نمی کنیم! یا… برای مبارزه با این توهم می توانیم به خودمان بگوییم: «چه این درست باشد یا نباشد (که نیست)، من باید از پایین ترین سطح خودم را بسازم.» به عبارت دیگر: «بهترین روش برای یافتن یک شریک زندگی، دوستان زیاد یا زندگی در نیویورک… این است که بتوانید اکنون، هرکجا که هستید، بسیار خوشحال باشید.» زیرا «در حال حاضر، اگر بتوانید با آنچه در اختیار دارید خوشحال باشید، بهترین آینده ممکن را می سازید.»

دلیل اساسی این گفته این است که برای رسیدن به اهداف، بهتر است شاد، سرزنده و سرشار از انرژی پاک باشید. وقتی احساس می کنیم کامل و بی نیاز هستیم، همه چیز فوق العاده آسان پیش می رود. موضوع فقط به این خلاصه نمی شود، بلکه مزایای غیرقابل پیش بینی نیز به زندگی ما وارد می شود، هدایای نامنتظره و تصور نکردنی! این همان چیزی است که ادیان به آن «مشیت» می گویند.

ما بعدا کمی از این پدیده باورنکردنی سخن خواهیم گفت، اما اکنون اجازه دهید با مفهوم «ساختن از پایین ترین سطح» کمی پیش برویم. آیا دوست داری زندگی مشترک داشته باشی؟ باور کنید تصور اینکه چطور با مجردی هم می توانید شاد باشید، مانند یک تکه کیک شکلاتی خوشمزه خواهد بود!

واقعا مفهوم متناقضی به نظر می رسد، اما طبیعت و علم پر از پدیده های ناهمگون است. به عبارت دیگر: «ابتدا باید یاد بگیریم که با هیچی شاد باشیم تا قدرت عاطفی به دست آوریم… و بعدا همه چیز اضافه خواهد شد!»