(روان درمانی و بیمار،مقدمه:کیومرث فرد)
0/5
(0 نظر)
وزن | 400 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
نویسنده | اروین د.یالوم |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 320 |
بازنویسی | 14021215 |
2,750,000 ریال
(روان درمانی و بیمار،مقدمه:کیومرث فرد)
رؤیاهای بیمارانم عوض شدهاست. تار عنکبوتْ کلاهم را پر کرده؛ مطبم تاریک و متروک است؛ مرا هیچکجا پیدا نمیکنند.
بیمارانم نگران سلامتیام هستند: آیا برای درمانهای طولانیمدت زنده میمانم؟ وقتی به تعطیلات میروم، میترسند هرگز بازنگردم. شرکت در مراسم تدفین یا بازدید از مزارم را در خیال مجسم میکنند.
نمیگذارند فراموش کنم پیر شدهام. ولی فقط وظیفهشان را انجام میدهند: مگر خودم از آنها نخواستهام که همهی احساسات، افکار و رؤیاهایشان را برایم بازگو کنند؟ حتی بیماران جدید هم با بقیه همداستاناند و بدون استثنا، با این سؤال آغاز میکنند که «آیا هنوز بیمار جدید میپذیرید؟»
یکی از مهمترین روشهای ما برای انکار مرگ آن است که باور میکنیم استثنا هستیم، خود را متقاعد میکنیم که از ضرورتهای زیستی برکناریم و زندگی با همان خشونتی که با دیگران رفتار کرده، با ما تا نمیکند. یادم هست چندین سال پیش، به دلیل ضعف بینایی به یک اپتومتریست مراجعه کردم. او سنم را پرسید و گفت: «چهلوهشت، هان؟ خوب، درست موقعش است!»
گرچه آگاهانه میدانستم که حق با اوست، فریادی از عمق وجودم برمیآمد و بانگ میزد که «موقعِ چی؟ برای کی وقتش رسیده؟ شاید برای تو و بقیه وقتش برسد، ولی برای من نه!»
آری، قدم نهادن به دوران نهایی زندگی مرا میترساند. اهداف، امیال و آرزوهایم به شکلی قابل پیشبینی تغییر میکند. اریک اریکسون در بررسی چرخهی زندگی، این مرحله را دوران «تولیدنسل یا زایایی» نامیده است: مرحلهای که فرد از خودشیفتگی عبور کرده و توجه، به جای بسط خویش، به مراقبت و پرورش نسلهای بعدی معطوف میشود. حال که به هفتاد سالگی رسیدهام، بینش اریکسون را بهتر درک میکنم. مفهوم زایایی او را به خوبی حس میکنم. میخواهم آموختههایم را منتقل کنم. و هر چه زودتر، بهتر.
وزن | 400 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
نویسنده | اروین د.یالوم |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 320 |
بازنویسی | 14021215 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.