موسیقی آب گرم

شناسه محصول: 9786229713211
ویژگی های محصولات
وزن 91 گرم
قطع

پالتوئی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

چارلز بوکوفسکی

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

128

بازنویسی

14030924

فروشگاه اینترنتی رشد بوک

ارسال سریع و آسان به سراسر ایران
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
ضمانت تعویض کالا
هزینه حمل به عهده خریدار
ارسال مستقیم از رشد بوک
قیمت کالا:

قیمت اصلی: 1,500,000 ریال بود.قیمت فعلی: 1,350,000 ریال.

ضمانت بازگشت کالا کتاب رشد
پشتیبانی رشد بوک
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت کارت به کارت کتاب رشد
بررسی فنی

(داستان های کوتاه آمریکایی،قرن 20م)

0/5 (0 نظر)

بوکوفسکی داستان «سیاست» را این‌طور آغاز می‌کند:

وقتی در کالج لس‌آنجلس درس می‌خوندم، درست قبل از جنگ جهانی دوم، نازی شده بودم. هر چند فرق هیتلر رو با هرکول نمی‌دونستم، و اصلاً برام اهمیتی هم نداشت؛ اما حوصله‌ا‌م از دست میهن‌پرست‌هایی که می‌گفتن باید به جنگ اهریمن رفت، سر رفته بود. برای همین هم تصمیم گرفتم ساز مخالف کوک کنم. البته حتی به خودم زحمت مطالعه درباره‌ی هیتلر رو هم نداده بودم؛ فقط هر چیزی که احساس می‌کردم شیطانی و جنون‌آمیزه من­ رو به خودش جذب می‌کرد. به‌هر­حال، من بی‌هیچ اعتقاد سیاسی‌ای، فقط برای دررفتن از گیر جریان‌های معمول، نازی شده بودم.
در داستان «شاعر بزرگ» خبرنگار از شاعر معروف می‌پرسد:
_ برنی، تو هنوز چیز می‌نویسی؟
_ من همیشه می‌نویسم.
_ طرف‌دارهات مزاحمت نمی‌شن؟
_ بعضی وقت‌ها زن‌ها پیدام می‌کنن، ولی زیاد اینجا نمی‌مونن.
_ کتاب‌هات خوب فروش می‌رن؟
_ من پولم رو حق‌التألیفی می‌گیرم.
_ به نویسنده‌های جوون چه توصیه‌ای داری؟
_ خوب بنوشن، تنها نخوابن، و سیگار زیاد بکشن.
_ توصیه‌ات به نویسنده‌های کارکشته چیه؟
_ اون‌ها اگه هنوز زنده‌ان، به توصیه‌ی من احتیاج ندارن.

و در داستان « ورود و خروج و پایان» می‌نویسد:
وقتی برگشتم تا لیست پرواز رو چک کنم دیدم یک‌سوم فرودگاه مست‌اند. مدل موها، همه به‌هم‌ریخته بود. یکی داشت عقب‌عقب راه می‌رفت: مست بود، و به این امید که با سر بخوره زمین و ضربه‌ی مغزی بشه داشت همین‌طور ­عقب‌عقب می‌اومد. ما همه سیگار روشن کردیم و در انتظار شکستن سرش تماشاش کردیم. با خودم فکر کردم که اول کدوم‌مون می‌ره سراغ کیف پولش. یارو خورد زمین و جماعت رفتن سراغش تا لختش کنن. فاصله‌اش با من دورتر از اونی بود که ارزش رفتن داشته باشه. برگشتم توی میخونه. مرد سیاه‌پوست رفته بود. بغل‌دست من دو نفر داشتن بحث می‌کردن. یکی‌شون برگشت طرف من، پرسید: «تو درباره‌ی جنگ چی فکر می‌کنی؟» گفتم:«جنگ چیز بدی نیست.»
_ جدی؟
_ آره. وقتی سوار تاکسی می‌شی، داری می‌جنگی. وقتی یه نون می‌خری، داری می‌جنگی. وقتی الواطی می‌کنی داری می‌جنگی. ولی به هر حال، آدم بعضی وقت‌ها به تاکسی و نون و الواطی احتیاج پیدا می‌کنه.

جدول مشخصات
وزن 91 گرم
قطع

پالتوئی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

چارلز بوکوفسکی

سال چاپ

1403

تعداد صفحه

128

بازنویسی

14030924

محصولات مشابه
نظرات کاربران

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “موسیقی آب گرم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.