مشاوره ی فلسفی (بر مبنای رویکرد فیلو-روان شناختی)

فلسفه پرسش از معانی زندگی است‌. فلسفه از این ‌می‌پرسد که ما که هستیم، چه ‌می‌توانیم باشیم، چه درکی از خویشتن داریم و اصلا چطور ‌می‌شود که ‌می‌توانیم به چنین پرسش‌هایی بیندیشیم (وندی براون). تصور ‌می‌کنم فلسفه عبارت است از اساسا روشن و دقیق اندیشیدن درباره‌ی ماهیت واقعیت و جایگاه ما در آن تا بهتر بتوانیم بفهمیم پیرامونمان چه خبر است و نقش ما در این واقعیت چیست و واقعیت چه تأثیری بر ما ‌می‌گذارد (بری اسمیت) فلسفه عبارت است از جست‌وجو در پی جهان‌بینی‌ای کلی که منسجم و موجه باشد. فیلسوفان باید از نکته‌سنجی درباره‌ی مسائل ریز و جزئی، در گوشه‌وکنار زندگی ما، دست بردارند و در راه فهم چگونگی پیوندیافتن امور به هم بکوشند. چگونه روان‌شناسی با فلسفه پیوند ‌می‌یابد؟ چگونه ذهن با بدن ارتباط پیدا‌ می‌کند؟ چگونه ارزش‌های زیباشناختی با ارزش‌های اقتصادی و عدالت مرتبط‌ می‌شوند؟ اینها موضوع‌های عمده‌اند. ما چگونه جنبه‌های مختلف زندگی‌مان را با هم تطبیق‌ می‌دهیم‌؟ این همان چیزی است که فلسفه باید به آن بپردازد.