کتاب فهرست کتاب

ویژگی های محصولات
وزن 380 گرم
نویسنده

سارا نیشا آدامز

مترجم

فاطمه جابیک

ناشر

میلکان

تعداد صفحه

415

فروشگاه اینترنتی رشد بوک

ارسال سریع و آسان به سراسر ایران
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
ضمانت تعویض کالا
هزینه حمل به عهده خریدار
ارسال مستقیم از رشد بوک
قیمت کالا:

قیمت اصلی 1,250,000 ریال بود.قیمت فعلی 1,125,000 ریال است.

ناموجود

ضمانت بازگشت کالا کتاب رشد
ضمانت بازگشت کالا
پشتیبانی رشد بوک
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
اصالت کالا
پرداخت کارت به کارت کتاب رشد
پرداخت آنلاین
بررسی فنی

معرفی کتاب فهرست کتاب

نویسنده کتاب فهرست کتاب سارانيشاآدامز مي باشدواين کتاب را فاطمه جابيک به فارسي ترجمه کرده وانتشارات ميلکان آن رابه چاپ رسانده است. اين کتاب 415 صفحه است. اولين باردرسال 2021 چاپ شده است. فهرست کتاب درسال 2021 نامزد جايزه گودريدز در قسمت داستان شده است. همچنين افتخارات ديگري را نيز از آن خود کرده است. اين داستان درباره دو شخصيت به نام هاي موکش و آليشا مي باشد و درباره دوستي صميمي آن ها که از طريق کتاب ها اتفاق افتاده است صحبت مي کند.اين داستان درباره رمان ها است. شامل فهرست رمان هايي مانند: ربکا، کشتن مرغ مقلد، غرور و تعصب، بادبادک‌باز، زندگي پي، زنان کوچک، شوهر دلخواه و… است. از کنار اين فهرست ساده رد نشويد. بامطالعه قسمتی از کتاب فهرست کتاب به داستان جذاب اين کتاب علاقه مند مي شويد. قیمت کتاب فهرست کتاب نيز بسيار مناسب است و خرید کتاب فهرست کتاب در سايت رشد بوک شامل 15 درصد تخفيف مي شود.

کتاب فهرست کتاب رشد بوک

خلاصه کتاب فهرست کتاب

داستان اين کتاب درباره دو شخص به نام موکش و آليشيا مي باشد. موکش مدتي است که همسرش ناينا رااز دست داده و در شهر ومبلي تنها زندگي مي‌کند. او به مستند علاقه دارد و هر چهارشنبه به خريد مي‌رود و گاهي اوقات نگران نوه اش مي شود که هميشه در حال مطالعه کتاب است. يک روز که در حال مرتب کردن اتاق همسرش بود کتابي را پيدا مي‌کند که متعلق به کتابخانه است و مدت زيادي است که در خانه آنها مانده است.
آليشيا دختري هفده ساله، باهوش و تا حدي مضطرب است که با تشويق برادر بزرگترش که علاقه زيادي به کتاب دارد، قرار است در تابستان کتابدار کتابخانه اي باشد. اتفاقي فهرستي را در کتابخانه پيدا مي کند و از روي ناچاري شروع به خواندن کتاب هاي موجود در آن فهرست مي کند هر داستاني که ميخواند او را جادو مي کند و باعث مي شود که از حقايق دردناک زندگيش فرار کند.

موکش پس از مدتي براي برگرداندن کتابي که ناينا امانت گرفته بودبه کتابخانه مي‌ رودو همين باعث آشنايي موکش و آليشيا و اتفاق‌هاي بعدي مي‌شود. با گذشت زمان اين دو نفر به دوستاني نزديک و صميمي تبديل مي شوند. آليشيا فهرستي را که در کتابخانه پيدا کرده است به موکش معرفي مي کند وموکش به همراه نوه اش که عاشق مطالعه است به مطالعه اين فهرست مي پيوندند. با مطالعه این کتاب به قلم نویسنده کتاب فهرست کتاب علاقه مند می شوید. قیمت کتاب فهرست کتاب بسیار مناسب است.

خرید کتاب فهرست کتاب را به چه افرادي پيشنهاد مي دهيم

خرید کتاب فهرست کتاب را به افرادي پيشنهاد مي دهيم که به داستان هاو رمان هايي علاقه دارند که درباره کتاب هستندو متني جذاب دارند. خرید کتاب فهرست کتاب خواننده راترغيب مي کنند به مطالعه وکاري مي کند خواننده نتواند آن را زمين بگذارد. خرید کتاب فهرست کتاب براي شما کتاب دوستان عزيز در سايت رشد بوک شامل تخفيف مي باشد.

قسمتی از کتاب فهرست کتاب

در قسمتی از کتاب فهرست کتاب مي خوانيم:

يک سال گذشت و«دوران سکوت ابدي موکش پاتل» شروع شد؛ دوره؟ عجيب سوگواري در سکوت و تنهايي؛ دوره‌اي که در آن همه جز او با اين فقدان کنار آمده بودند و ديگر روهيني و ديپالي و وريتي اصرار مي‌کردند که بايد اتاق نِنا را مرتب کنند و وسايل او را کنار بگذارند. «پاپا ديگه بسه. ديگه اين‌طوري نمي‌شه. وقتشه به زندگي برگردي و ادامه بدي.

روهيني رهبري مي‌کرد و فرمان‌هايش را سر وريتي فرياد مي‌زد و مي‌گفت جعبه‌ها را از زير تخت بيرون بکشد. خودش هم دور اتاق راه مي‌رفت؛ شانه‌اي را به سرجايش، يعني به جعبه‌اي روي کمد، بازمي‌گرداند. شال‌ها را تا مي‌کرد و مرتب مي‌کرد و در چمداني چرخ‌دار مي‌گذاشت و النگوها را مشت‌مشت برمي‌داشت و در جعبه مي‌گذاشت. موکش تماشا مي‌کرد که چطور جعبه‌ها پشت‌سرهم از زير تخت بيرون کشيده مي‌شدند. وريتي زانو زده بود روي زمين و گونه‌اش را به فرش چسبانده بود و با دست چپش جعبه‌ها را بيرون مي‌کشيد و به دست راستش مي‌داد.

روهيني غرولند کرد: «واي خدا! چي کار کردي؟» و به خواهرش خيره شد. وريتي جعبه؟ ديگري بيرون کشيد و کوزه؟ ماست نيمه‌خالي‌اي را درآورد که گوشواره‌هاي لنگه‌به‌لنگه در آن بود. بعد جعبه؟ کفش کلارکس را درآورد که عکس‌ها در آن جا گرفته بودند. وقتي دخترها کوچک بودند، اين عکس‌ها ساعت‌ها همه‌شان را سرگرم مي‌کرد. دخترها روي زانوي نِنا و موکش مي‌نشستند و درباره؟لباس‌هاي گل‌گلي آن‌ها توي عکس‌ها و مدهاي عجيب‌وغريب برقي‌برقي‌شان سؤال مي‌پرسيدند. موکش جواب مي‌داد که آن‌ها خيلي هم شيک و مدروز بوده‌اند و اين باعث خنده؟دخترها مي‌شد.»

و در قسمتی از کتاب فهرست کتاب نوشته شده است :

آليشياياد ديشب افتاد. مامانش دراتاق بود ودر را بسته بود و برادرش بيرون اتاق درراهرو رژه مي‌رفت واز پشت درگوش مي‌کرد تا شايد صدايي بشنود و از وضعيت او باخبر شود و گاه‌گاه سرک مي‌کشيد توي اتاق. نگراني در صورتش نمايان بود. آليشيا چشمش درد گرفته بود و خسته بود و سرش سنگين بود. ديگر از کوره در رفت و از لاي دندان‌هاي به‌هم‌فشرده گفت: «خواهش مي‌کنم قربان. اگر مي‌خواين طبقات کتاب‌ها رو نگاه کنين، بکنين. رمان‌ها اون‌جا هستن.» و با دست اشاره‌ي کلي به يک سمت از قفسه‌هاي کتاب‌ کرد.

بعد هم سرجايش نشست و مرد را تماشا کرد که آهسته و پيوسته به‌سمت کتاب‌ها رفت. مرد چند باري بااخم برگشت و نگاهکي به او کرد. آليشيا نگاه عصباني‌اش را به صفحه‌ي نمايشگر دوخته بود و مصمم بود به او بي‌توجهي کند. چيزي که شايد احساس گناه بود داشت گلويش را مي‌گرفت و دلش مي‌خواست سرفه کند. چه اتفاقي داشت برايش مي‌افتاد؟ هندزفري را محکم در گوش‌هايش فرو کرد.

قسمتی ديگر از اين کتاب:

آليشيا به کتابي که در کيفش فرو کرده بود فکر کرد؛ بادبادک‌باز. نمي‌خواست پيش او اعتراف کند ولي بابت اينکه برنامه‌اي نداشت و مي‌توانست براي خودش دراز بکشد و کتاب بخواند خوشحال بود. پس از مدت‌ها اين کار براي او نزديک‌ترين چيز به برنامه‌ي تفريحي بود. حالا هر روز صبح يکي دو فصل مي‌خواند. موقع ناهار هم کمي بيشتر مي‌خواند و حالا ديگر شب خوابش نمي‌برد، مگر وقتي که چند صفحه مي‌خواند و از هم‌نشيني با شخصيت‌هايي که هر لحظه واقعي‌ تر مي‌شدند لذت مي‌برد.

او گفت: «من ميرم تعطيلات!» آليشيا از او خوشش مي‌آمد ولي زياد همديگر را نمي‌ديدند. شيفت‌ هايشان به‌ ندرت با هم بود. ولي او هميشه شاد بود.

او چهل سال داشت و هر تابستان با دوستانش مسافرت مي‌ رفت. هر وقت حرف اين آدم مي‌شد، آقاي فلاسک تر موسي عاشق اين بود که همين مسئله را وسط بکشد.

حرفش را کامل کرد: با دوستام ميرم!

تو امسال جايي ميری؟

آليشيا سر تکان داد که نه؛ «البته مي‌دوني؟» و کتابش را بيرون کشيد. «در واقع… همين امشب قراره برم کابل.» و کتاب بادبادک‌باز را در هوا تکان داد.

«اوه آليشيا! اون کتاب… می دونی؟ آدم رو داغون می کنه.»

درباره نویسنده کتاب فهرست کتاب

نویسنده کتاب فهرست کتاب سارانيشا آدامز است که درلندن زندگي ميکند و پدرومادر وی هندی و انگليسي هستند. اولين رمانش به نام «فهرست کتاب» است که تاحدودی از زندگی پدربزرگش که درومبلی زندگی مي کرد واز طريق کتاب ها توانست بانوه اش ارتباط برقرارکند الهام گرفته شده است. سارانويسنده و همچنين ويراستارنيزاست.

نکوداشت های این کتاب

بوک‌ ليست:

رمانی تکان‌ دهنده درباره‌ ی نيروی رمان‌ها، که می توانند در مواجهه با مشکلات خردکننده و در مقابل حس تنهایی برای ما آرامش‌ بخش باشند.

دبی جانسون، نويسنده‌ ی کتاب شايد يک روز:

اگر کتاب دوست داريد، اگر آدم‌ ها، گريه‌کردن از سر غم و اشک‌ ريختن از سر شادی را دوست داريد و عاشق اين هستيد که غرق در داستان زندگي آدم‌ ها شويد، اين کتاب براي شماست.

لايبری ژورنال:

تأمل‌ برانگيزو دلگرم‌ کننده. مطالعه‌ ی اين کتاب لذت مطلق است.

قیمت کتاب فهرست کتاب

قیمت کتاب فهرست کتاب درسايت رشدبوک براي تمامي مردم عزيز سرزمينمان بسيارمناسب است چراکه دراين سايت شما مي توانيدتمامي کتاب هاي عمومي و درسي خودرا باتخفيف تهيه نماييد.

0/5 (0 نظر)

تولید کننده : میلکان

جدول مشخصات
وزن 380 گرم
نویسنده

سارا نیشا آدامز

مترجم

فاطمه جابیک

ناشر

میلکان

تعداد صفحه

415

محصولات مشابه
نظرات کاربران

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب فهرست کتاب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.