(اقتباس:ذبیح الله منصوری،داستان های آمریکایی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 1100 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
هوارد فاست |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
856 |
بازنویسی |
8,250,000 ریال
(اقتباس:ذبیح الله منصوری،داستان های آمریکایی،قرن 20م)
بعد از اینکه مادر موسی پسرش را بوسید، چند دانه انگور در دهان نهاد و جوید و آب انگورها را فروبرد و پوست و هسته آنها را بیرون آورد و در ظرفی که نزدیکش بود نهاد و گفت: «آیا امروز فرعون به تو چیزی نگفت؟»
موسی اظهار کرد: «امروز وقتی نزد فرعون رفتم دست به سرم کشید و گفت نزد مادرت برو.»
همسر فرعون گفت: «آیا همین است وظیفۀ پسر نسبت به مادر که با اینکه فرعون به تو گفت نزد من بیایی تأخیر کردی و مرا در انتظار گذاشتی؟»
پسر گفت: «من تأخیر نکردم و تو را در انتظار نگذاشتم و بعد از اینکه از نزد فرعون خارج شدم اینجا آمدم.»
شاهزادهخانم گفت: «چون امروز فرعون به تو چیزی نگفت فردا مطالبی را که باید به تو بگوید بر زبان خواهد آورد.»
موسی از رامسس دوم نفرت داشت و آن روز هم که به مناسبت وصول به ده سالگی نزد فرعون رفت از روی اجبار و اکراه بود. اگر وی اختیار میداشت آن روز نزد فرعون نمیرفت و موافقت نمیکرد که وی دست بر سرش بگذارد.
نفرت موسی از رامسس دوم از ترس سرچشمه نمیگرفت و او از آن مرد نمیترسید، بلکه از رفتار متکبرانه و خشونت بیحدّ او متنفر بود؛ درحالیکه تمام مصریان از رامسس دوم میترسیدند.
وزن | 1100 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
هوارد فاست |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
856 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.