(نمایش نامه ی انگلیسی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 121 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | هرولد پینتر |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 118 |
بازنویسی | 14020509 |
900,000 ریال
(نمایش نامه ی انگلیسی،قرن 20م)
سالن پذیرایی خانهای در یک شهر کوچک ساحلی. یک در سمت چپ جلو صحنه که به هال باز میشود. در پشتی و پنجرهای کوچک در سمت چپ عقب صحنه. دریچهی آشپزخانه، در بخش میانی پشت صحنه. در آشپزخانه، سمت راست عقب. میز و صندلیها در مرکز.
پیتی، روزنامهبهدست، از در سمت چپ وارد میشود، سر میز مینشیند و مشغول خواندن میشود. صدای مگ از دریچهی آشپزخانه به گوش میرسد.
مگ: تویی، پیتی؟ (درنگ.) پیتی! تویی؟ (درنگ.) پیتی!
پیتی: چیه؟
مگ: تویی؟
پیتی: بله، منم.
مگ: چی؟ (صورتش پشت دریچهی آشپزخانه پیدا میشود.) برگشتی؟
پیتی: بله.
مگ: برشتوکِت رو آماده کردم. (میرود و لحظهای بعد، دوباره پشت دریچه ظاهر میشود.) بفرما، این هم برشتوک شما! (پیتی از جا بلند میشود و بشقاب را از دست مگ میگیرد، پشت میز مینشیند، روزنامه را بهجایی تکیه میدهد و مشغول خوردن میشود. مگ از در آشپزخانه وارد پذیرایی میشود.) خوبه؟
پیتی: خیلی خوبه.
مگ: فکر میکردم خوب باشه. (مینشیند سر میز.) روزنامهت رو گرفتی؟
پیتی: بله.
مگ: خوبه؟
پیتی: بد نیست.
مگ: چی میگه؟
پیتی: چیز خاصی نمیگه.
مگ: دیروز چند تا از قسمتهای خوبش رو برام خوندی.
پیتی: بله، خُب آخه هنوز این یکی رو تموم نکردهم.
مگ: اگه به یه چیز خوب رسیدی، برام تعریف میکنی؟
پیتی: بله.
درنگ.
مگ: امروز صبح کارِت زیاد بود؟
پیتی: نه. فقط چند تا صندلی کهنه رو یه گوشه جمع کردم. یه ذره هم تمیزکاری کردم.
مگ: بیرون هوا خوبه؟
پیتی: خیلی خوبه.
درنگ.
مگ: استنلی بیدار نشده هنوز؟
پیتی: نمیدونم. نشده؟
مگ: نمیدونم. ندیدم بیاد پایین.
پیتی: خب، پس لابد بیدار نشده.
مگ: تو ندیدی بیاد پایین؟
پیتی: من که تازه از راه رسیدم.
مگ: حتما هنوز خوابه. (نگاهی به دوروبر اتاق میاندازد، بلند میشود و میرود از داخل کشوی بوفه، یک جفت جوراب، یک کلاف نخ پشمی و یک سوزن برمیدارد و برمیگردد سر میز.) صبح چه ساعتی رفتی بیرون، پیتی؟
وزن | 121 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | هرولد پینتر |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 118 |
بازنویسی | 14020509 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.