-15%
پایههای ادبیات مدرن فارسی در صد سال اخیر در ایران شکل گرفت. آشنایی نویسندگان ایرانی با زبانهایی مثل فرانسه، انگلیسی و ترکی عثمانی و همچنین مطالعهی آثار مدرن ادبیات جهان باعث شد تحولی در ادبیات ایران نیز به وجود بیاید. صادق هدایت به عقیدهی بسیاری از منتقدان و متخصصان یکی از پیشگامان مدرنگرایی در ادبیات ایران است. سه قطره خون مجموعه داستانی از این نویسنده است که مانند خود هدایت، فضای داستاننویسی فارسی را تحت تاثیر قرار داده است.
سه قطره خون (Three Drops of Blood) مجموعهای از یازده داستان کوتاه است که سال ۱۳۱۱ منتشر شد. داستان اول این کتاب سه قطره خون نام دارد و شناخته شدهترین داستان این مجموعه است. دیگر داستانهای این مجموعه «گرداب»، «داش آکل»، «آیینهی شکسته»، «طلب آمرزش»، «لاله»، «صورتکها»، «چنگال»، «مردی که صورتش را کشت»، «محلل» و «گجستهدژ» نام دارند. از میان این داستانها «داش آکل» سوژهی فیلمی به همین نام، اثر مسعود کیمیایی شده است.
در تمام داستانهای این مجموعه، درونیات شخصیتها مورد توجه قرار گرفتهاند. فضای داستانهای هدایت در مجموع فضایی غمگین است که چندان رنگی از امید ندارد. عشق ردپای پررنگی در این مجموعه داستان ایفا میکند. هدایت حتی عشق میان حیوانات را هم مورد توجه قرار داده است. در این مجموعه داستان، شخصیتهای اصلی میان تضادهای درونیشان گیر افتادهاند و به نوعی در نبرد میان خیر و شر درگیرند.پرندهی «مرغ حق» گونهای جغد است که اندازهای کمی بزرگتر از یک کبوتر دارد. این پرنده شبها از لانهاش بیرون میآید و در طول شب صدایی تولید میکند که به صورت «حق…حق » شنیده میشود. باورهای عامیانهی جالبی دربارهی مرغ حق وجود دارد. یکی از فراگیرترین این باورها که در داستان صادق هدایت هم به آن اشاره شده است این است که مرغ حق در آغاز یک انسان بوده است. سپس سه گندم از مال یتیمی را خورده است، این مال از گلوی او پایین نمیرود. پس مرغ حق هر شب بر شاخهای مینشیند و آنقدر حق حق میگوید تا سه قطره خون از گلویش میچکد. هدایت در داستانش این سه قطره خون را نه خون گلوی مرغ حق که خون گربهای میداند که شخصیت سیاوش با تفنگ کشته است.
0/5
(0 نظر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.