(داستان های برزیلی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 185 گرم |
---|---|
نویسنده |
پائولو کوئیلو |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
192 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030406 |
1,650,000 ریال
(داستان های برزیلی،قرن 20م)
او دریافته بود آنگاه که خودش خواب از دیده میراند بیشتر گوسپندان گلهاش هم بیدار میشوند و این همزمانی بیدار شدن برایش شگفت بود، تو گویی نیروی مرموز و ناشناختهای خواب و بیداری او و گله را به یکدیگر پیوند میداد. بعد فکر کرد چراکه نه، اکنون دو سالی میشود که من همراه اینان در جستوجوی آب و علف تازه گوشه گوشۀ این سرزمین درنوردیدهایم و به آرامی زمزمه کرد: «چنان خو کردهاند با من که هنگام خورد و خواب مرا میدانند.» از پس درنگی اندیشید نکند این اوست که با زندگی گله خو کرده است. زان میانه چند میش هم بودند که در بیدار شدن کاهلی میکردند، پس چوبدست شبانی نزدیکتر برد و به آرامی ضربهای نواخت و هر یک به نامی خواندشان تا که بیدار شوند و هوشیار. میدانست که حرفهایش را میفهمند و هم از این روی گاه میشد هنگام خواندن کتاب، صفحاتی را که بر دلش نشسته بود با صدای بلند برایشان بخواند و همان کار کند که نوای نی با گلۀ هراسان به دنبال سایه و آرامش. گاهی هم از تنهاییها و شادیهای زندگی شبانان و یا آنچه از خبرهایی که در شهرها پیچیده بود برایشان قصهساز میکرد. از دو غروبگاه پیش اما حکایت دگر شده بود و فکر و سخن او با گلهاش، گفتن از دوشیزهای بود که در قصبهای میزیست با چهار روز راه مانده تا بدانجای. آن دختر فرزند تاجر پارچه و پشمینهای بود که در شهر حجرهای داشت و او تنها یک بار او را دیده بود و آن هم پارسال.
تاجر پارچه دوست میداشت پشمهای خریداری شدهاش را برابر چشمانش از تن گوسپندان بچینند تا امکان هیچ دغلکاری در میان نباشد. دوستی حجرۀ آن تاجر پارچه بدوی نموده و او گوسپندان بدان سوی رانده بود…
وزن | 185 گرم |
---|---|
نویسنده |
پائولو کوئیلو |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
192 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030406 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.