(داستان های ترکی-استانبولی،قرن 21م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 195 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
آلپر جانی گز |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
219 |
بازنویسی |
14031024 |
2,550,000 ریال
(داستان های ترکی-استانبولی،قرن 21م)
بارها بعد از گردش با پدرم به خانۀ عمو نبی رفته بودیم. او در یکی از کوچههای پرت خیابان بیاوغلو در یک ساختمان پرت و واحدی پرتتر زندگی میکرد. داخل خانه افتضاحتر از بیرون خانه بود.
کل وسایل خانهاش فقط چند مبل و نیمکت داغون و یک تلویزیون سیاهسفید چهلساله بود.
خانه را آنقدر گند گرفته بود که فقط یک موش گرسنه، آن هم بعد از حلالیت طلبیدن از عزیزانش، جرئت میکرد به آن پا بگذارد. میزان رطوبت میتوانست یک بیمار آسمی را پیشِ امواتش بفرستد.
البته عمو نبی آدم نداری نبود، گرچه پولدار هم نبود، اما حقوق بازنشستگی داشت و میتوانست زندگی مرتبتری برای خود دستوپا کند. حالا چرا چنین زندگی ذلتباری را انتخاب کرده بود؟
از نظر مادرم به خاطر عشق بود.
دیوانهوار عاشق همسرش فریها بود، اما وقتی چند سال پیش او را ترک کرد، از زندگی برید و سرگردان شد. مادر میگفت عمو نبی و زنش در گذشته زندگی خوبی داشتند. در خانۀ زیبایی در محلۀ اتیلر زندگی میکردند. خانهشان همیشه تمیز و مرتب بود. زنعمو فریها بهقدری در تمیزی وسواس داشت که در خانه مسیر رفتوآمد مهمانان را با چندین قالیچه مشخص کرده بود تا پای کثیف مهمانها اتفاقی جایی را کثیف نکند. و تنها به این دلیل نقاط ممنوعه را مینگذاری نکرده بود که لکۀ خون خیلی سخت تمیز میشود.
وزن | 195 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
آلپر جانی گز |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
219 |
بازنویسی |
14031024 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.