(داستان های برزیلی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 152 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
پائولو کوئیلو |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
143 |
بازنویسی |
14040312 |
2,160,000 ریال
(داستان های برزیلی،قرن 20م)
نام پسر سانتیاگو بود. وقتی او با گلهاش به کلیسایی متروک رسید، خورشید در افق پایین میرفت. سقف آنجا مدتها پیش فروریخته و در صندوقخانهی سابق چنار بزرگی روییده بود.
او تصمیم گرفت شب را در همانجا اتراق کند. ترتیبی داد که تمامی گوسفندان از در مخروبه وارد شوند و سپس با مقداری الوار آنجا را بست تا آنان شبهنگام از آن مکان بیرون نروند. گرگی در آن ناحیه نبود، ولی یکبار گوسفندی فرار کرده و پسر مجبور شده بود تمام روز بعد بهدنبال آن بگردد.
زمین را با ژاکتش پاک کرد، دراز کشید و کتابی را که بهتازگی تمام کرده بود، بهعنوان بالش زیر سرش گذاشت. به خود گفت که باید شروع به خواندن کتابهای قطورتر کند؛ خواندن آنها مدت بیشتری طول میکشید و به بالشهای راحتتری تبدیل میشدند.
وقتی از خواب بیدار شد، هوا هنوز تاریک بود و هنگامیکه به بالا مینگریست میتوانست از میان سقف نیمهویران ستارهها را ببیند.
پیش خود فکر کرد: «میخواستم کمی بیشتر بخوابم.» آنشب نیز همان خواب هفتهی پیش را دیده و یکبار دیگر قبل از تمامشدن رؤیا از خواب برخاسته بود.
وزن | 152 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
پائولو کوئیلو |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
143 |
بازنویسی |
14040312 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.