(داستان های انگلیسی،قرن 21م،برنده جایزه بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020)
0/5
(0 نظر)
وزن | 434 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
مت هیگ |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
352 |
بازنویسی |
14031223 |
3,390,000 ریال
(داستان های انگلیسی،قرن 21م،برنده جایزه بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020)
روی تختی کوچک درون اتاقکی نقلی سوار بر کشتی از خواب بیدار شد. از آنجا میدانست توی کشتی است که زمین زیر پایش تکان تکان میخورد. درواقع همین تکانها با اینکه آرام بودند او را از خواب بیدار کرده بودند. اتاقک خالی و ابتدایی بود. پلیور پشمی زمخت و زیرشلواری به تن داشت. پتو را از روی خود کنار زد و متوجه شد که سردرد دارد. دهانش آنقدر خشک بود که حس میکرد گونههایش از داخل روی دندانهایش کشیده میشوند. از عمق سینه سرفهای محکم کرد و احساس کرد از نظر بدنی فاصله بسیاری با ورزشکاری المپیکی دارد. انگشتانش بوی توتون میدادند. روی تخت نشست و زنی موبور و خوشبنیه و آفتابسوخته را دید که روی تختی دیگر نشسته و به او خیره شده است.
«گو مورون، نورا»
نورا لبخند زد. امیدوار بود در این زندگی از او انتظار نرود زبان اسکاندیناویایی خاصی را که زن به آن صحبت کرده بود بلد باشد.
«صبح بخیر.»
بطری نیمهخالی ودکا و لیوانی را روی زمین کنار تخت زن دید. روی صندوقچه بین دو تخت تقویمی با طرح سگهای مختلف زده بودند که روی ماه آوریل قرار داشت و سگ اسپرینگر اسپانیل را نشان میداد. سه کتاب روی صندوقچه همه به زبان انگلیسی بودند. روی آن یکی که به زن نزدیکتر بود نوشته شده بود: اصول سازوکار یخچالها، و دوتای سمت نورا: راهنمای طبیعتگردی در قطب شمال و دیگری نسخه کلاسیک نشر پنگوئن از اسطوره ولسونگ: اسطوره نورسی سیگورد اژدهاکش. نورا متوجه چیز دیگری هم شد. سرد بود، از آن سرماهای اساسی. سرمایی که میتواند پوست را بسوزاند، انگشتهای دست و پا را درد بیاورد و گونهها را خشک کند؛ آن هم حتی وقتی داخل اتاق هستی، چندین لایه لباسزیر گرمکننده پوشیدهای، پلیور به تن داری و دو بخاری برقی روشن به طرفت قرار گرفته است.
وزن | 434 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
مت هیگ |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
352 |
بازنویسی |
14031223 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.