کافه مستشار (اتاق روایت)

شناسه محصول: 9786229438626 دسته:
ویژگی های محصولات
وزن 176 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

تقی قیصری

سال چاپ

1401

تعداد صفحه

180

بازنویسی

فروشگاه اینترنتی رشد بوک

ارسال سریع و آسان به سراسر ایران
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
ضمانت تعویض کالا
هزینه حمل به عهده خریدار
ارسال مستقیم از رشد بوک
قیمت کالا:

900,000 ریال

ضمانت بازگشت کالا کتاب رشد
ضمانت بازگشت کالا
پشتیبانی رشد بوک
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
اصالت کالا
پرداخت کارت به کارت کتاب رشد
پرداخت آنلاین
بررسی فنی

(داستان های کوتاه فارسی،قرن 14)

0/5 (0 نظر)

«بعد از اعتصاب غذا لاغرتر شده بود و در آن لباس خاکستری و کهنه‌ی زندان مثل یک دلقک به نظر می‌آمد. کاریکاتورش را می‌کشیدم که جلوی یزدانی با آن شکم گنده‌اش ایستاده است و درست کردن مکعب روبیک را به او یاد می‌دهد. اسکن می‌کردم و برایش می‌فرستادم. بدوبیراه می‌نوشت. ابایی از نوشتن رکیک‌ترین دشنام‌ها نداشت. یادش می‌انداختم که موقع اعتصاب غذا در بند مجرد چه کسی هر دوازده ساعت چایی با نبات برای‌مان درست می‌کرد. پنجره‌های راهروی بند مجرد به راه‌روی طباخ‌خانه باز می‌شد و روزهای چهارشنبه بوی تند شنبلیله بند را پر می‌کرد. هیچ راه فراری از این بخار بوگندو نبود. نه پنجره‌ای که بشود بازش کرد و نه محوطه‌ای که بشود برای هواخوری رفت.» __ از داستانِ «مختار»

شب، پشت این رودخانه‌ی خشکیده که گاه بوی تعفن از آن برمی‌خیزد و مشام بیدارخواب‌های ششگلان را می‌آزارد، سنگین به سوی امیرخیز و شام‌غازان می‌خزد. سحر چند ساعتی بعد از پشت برج‌های بی‌قواره‌ی باغ‌میشه سرک می‌کشد و من هنوز سردم است. درشکه‌ها هنوز در دالان‌های زیر زمین به‌تاخت می‌روند و تفنگ‌ها و باروت‌ها را به آنهایی که هنوز مقاومت می‌کنند می‌رسانند. آن شب تبریز تب کرده بود «و اکنون از تمامی اوهام آن شقایق‌های وحشی چیزی به‌جز چند قطره خون به جای نمانده است». __ از داستان «کاغذها»

تصدقتان شوم دیروز خواتین آمده بودند برای مجلس دورهء خانم جان. باز هم نقل میرزاتقی بود که میخواهد انجمن نسوان راه بیندازد. از این خواتین مهدیه سادات عمقزی میرزاتقی است و خبرها را او میدهد. هفته قبل هم که آقاجان در بیرونی مهمانی شام داشت گویا میرزاتقی هم دعوت بود. اوصافی که از میرزاتقی نقل میکنند کانه اوصاف شماست لیکن شما کجا و دیگران کجا. میگویند مهدیه سادات نشان کرده میرزاتقی است یک جناب میرزاتقی میگوید و صدتا از دهانش میریزد. اواسط مجلس اکرم الحاجیه زوجه محمدعلیخان رئیس مالیه تکلیف کرد که قطعه ای موزیک بزنم. خدا میداند چقدر تشویش داشتم آخر هفته هاست که دیگر نمیتوانم با آن حرارت پیشین مشق کنم. در زیر نگاه ملامتبار خانم جان «سنات ماه» را که آخرین مشقم بود زدم. چند بار در زدن آکوردها خطا کردم اما یقین دارم احد از خواتین ملتفت نشدند. احسنت بسیار گفتند و اکرم الحاجیه پیشانیم را بوسید. گاه بمطایبه به من میگوید آداش. دستم دیگر به مشق نمیرود. منبعد به مجلس نسوان نخواهم رفت. __ از داستان «کاغذها»

جدول مشخصات
وزن 176 گرم
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

نویسنده

تقی قیصری

سال چاپ

1401

تعداد صفحه

180

بازنویسی
نظرات کاربران

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کافه مستشار (اتاق روایت)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.