(داستان های فرانسه،قرن 21)
0/5
(0 نظر)
وزن | 290 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
گیوم موسو |
سال چاپ |
1396 |
تعداد صفحه |
304 |
بازنویسی |
14030925 |
2,560,000 ریال
(داستان های فرانسه،قرن 21)
مالوری روشنایی بود. مالوری خورشید بود. همیشه سرشار از انرژی و شادمانی بود. خیلی اجتماعی بود. ولی ناتان در این مورد مشکل داشت. وقتی آپارتمانشان را دادند رنگ شود چند روزی که ناتان با نقاش بود حتی یک کلمه هم بینشان رد و بدل نشد. اما برای مالوری، کمتر از یک ساعت کافی بود تا همه زیر و بم زندگی نقاش را بفهمد؛ از شهر زادگاهش گرفته تا اسم بچه هایش. ناتان افراد را تحقیر نمی کرد، برعکس آن هم بود. اما بیشتر وقت ها نمی دانست به آنها چه بگوید. درست است، او به معنی واقعی کلمه بامزه و شوخ نبود. مالوری به طور ذاتی آدمی خوش بین بود که به دیگران اعتماد می کرد. او برعکس زنش، خوش بین نبود و خودش را به خاطر ذات آدم ها فریب نمی داد. برخلاف شخصیت های متفاوتی که داشتند، زندگی مشترکشان سال های خوشبختی زیادی به خود دیده بود. هردوی آنها فهمیده بودند چگونه با هم تفاهم داشته باشند. البته ناتان وقت زیادی را صرف کارش می کرد، ولی مالوری آن را قبول کرده بود. او نیاز شوهرش به فتح پله های نردبان موقعیت اجتماعی را درک می کرد. در مقابل، ناتان هم هرگز از تعهدهای مبارزانه همسرش انتقاد نمی کرد، هرچند به نظرش خیلی ساده لوحانه و عامیانه می آمد. تولد بونی نیز تفاهم آنها را بیشتر و عمیق تر کرده بود.
در اعماق وجودش، همیشه فکر می کرد ازدواجش برای همیشه از جدایی حفظ خواهد شد. با وجود این، رابطه شان با دور شدن از هم به پایان رسیده بود.
با قبول مسئولیت های جدید، کارش نقش اصلی را در این جدایی داشت. ضعف بزرگ زندگی مشترکشان، در دسترس نبودن ناتان بود و خودش این را خوب می دانست.
اما مهم تر از آن، مرگ دومین فرزندشان سئان، در سه ماهگی بود.
مالوری به دلایلی مبهم از استخدام پرستار بچه خودداری می کرد. چون تعداد پرستار بچه فلیپینی در آمریکا زیاد بود به راحتی می توانست بونی و سئان را به یکی از آنها بسپرد…
وزن | 290 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
گیوم موسو |
سال چاپ |
1396 |
تعداد صفحه |
304 |
بازنویسی |
14030925 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.