(سرگذشتنامه تیمور گورکانی،736-807ق،تاریخ تیموریان ایران،771-911ق،اقتباس:ذبیح الله منصوری)
0/5
(0 نظر)
وزن | 800 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
مارسل بریون |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
582 |
بازنویسی |
14031215 |
6,250,000 ریال
(سرگذشتنامه تیمور گورکانی،736-807ق،تاریخ تیموریان ایران،771-911ق،اقتباس:ذبیح الله منصوری)
نام پدرم «ترقائی» بود و جزو ملاکین خردهپای شهر «کش» به شمار میآمد و بین مردم آن شهر احترام داشت.
قبل از اینکه من متولد شوم، پدرم در خواب دید مردی نیکومنظر، مانند فرشته، برابرش نمایان شد و شمشیری به دست پدرم داد. پدرم شمشیر را از مرد گرفت و از چهار سمت به حرکت درآورد و ناگهان از خواب بیدار شد. ظهر روز بعد، پدرم برای ادای نماز به مسجد رفت و مثل روزهای دیگر به شیخ زیدالدین امام مسجد محله اقتدا کرد و نماز خواند. پس از خاتمۀ نماز خود را به شیخ رسانید و خواب شب گذشته را حکایت کرد. شیخ از پدرم پرسید: «چه موقع از شب این خواب را دیدی؟»
پدرم گفت: «نزدیک صبح.»
شیخ زیدالدین اظهار کرد: «تعبیر خواب تو این است که خداوند به تو پسری خواهد داد که با شمشیر خود جهان را خواهد گرفت و دین اسلام را در سراسر آن توسعه خواهد داد. زنهار که از تربیت آن پسر غفلت کنی. از همان اوایل کودکی او را به مدرسه روانه کن تا درس بخواند و خط بنویسد، قرآن را به او تعلیم بده.»
سال دیگر که من متولد شدم، باز پدرم نزد آن امام رفت و با او راجع به اسم من مشورت کرد. امام گفت: «اسم پسرت را تیمور بگذار که به معنای آهن است.»
پدرم میگفت روزی که نزد امام مسجد رفتم تا دربارۀ انتخاب اسم فرزندم با او مشورت کنم، وی مشغول خواندن قرآن بود و سورۀ شصتوهفتم قرآن را میخواند، همان موقع به این آیه رسید: «آیا نمیترسی که خدای آسمانها زمین را زیر پای تو بگشاید و به لرزه درآورد؟» کلمۀ «لرزیدن» در زبان عربی «تمرو» است و این کلمه در تلفظ نزدیک است به کلمۀ «تیمور» و به همین جهت شیخ زیدالدین اسم تیمور را برای اسم من انتخاب کرد.
وزن | 800 گرم |
---|---|
قطع |
وزیری |
نوع جلد |
زرکوب |
نویسنده |
مارسل بریون |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
582 |
بازنویسی |
14031215 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.