(داستان های آمریکایی،قرن20م،کتاب پرفروش نیویورک تایمز)
0/5
(0 نظر)
وزن | 379 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | پائولا مک لین |
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحه | 400 |
بازنویسی | 14020516 |
3,000,000 ریال
(داستان های آمریکایی،قرن20م،کتاب پرفروش نیویورک تایمز)
هتلی که در هلسینکی رزرو کرده بودم، شیشههای پنجره را با کاغد سیاه پوشانده بود. وقتی صدای سوت بلند شد، اصلا نمیدانستم چهوقت از روز است. داخل راهرو صدای پا و همهمه میآمد؛ درست مثل وقتیکه صدای آژیر بمباران میآید. بدنم یخ زده بود و کلافه بودم. روی لبهی تخت نشستم و سعی کردم بهیاد آورم کفشهایم را کجا گذاشتهام. چراغ روی میز هنوز روشن بود و وقتی نگاهش میکردم، آب داخل لیوان شروع به لرزش میکرد. هواپیماهای جنگنده داشتند میآمدند و چیزی نمانده بود که برسند.
کفشهایم را پیدا کردم و باعجله پلهها را دوتا یکی کردم و خودم را به خیابان رساندم. هوای بیرون خیلی سرد بود و همه به آسمان ابری و تیرهی بالای سرشان خیره شده بودند. صدای هواپیماها بلند و بلندتر شد آنقدر که آنها را میتوانستم زیر پایم حس کنم. میدانستم که خیلی نزدیک شدهاند، اما نمیتوانستم چیزی ببینم. ابرها آسمان را تیره کرده بودند. منتظر ماندن برای چیزی که هیچکس نمیتوانست ببیند، به آدم حس درماندگی میداد.
جمعیت دوروبرم بهراه افتادند. فکر میکنم بهطرف پناهگاه میرفتند. همانموقع اولین هواپیمای سهموتورهی غولپیکری غرشکنان از لابهلای ابرها پیدا شد. بااینکه هنوز گیج و کرخت و خوابآلود بودم، شروع کردم به دویدن. وقتی هواپیما درست بالای سرمان رسید و صدای کرکنندهی موتورهایش گوشمان را پر کرد، هرچه را که داشت، بر سرمان ریخت…
وزن | 379 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | پائولا مک لین |
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحه | 400 |
بازنویسی | 14020516 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.