(داستان های فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
وزن | 121 گرم |
---|---|
نویسنده |
صادق هدایت |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
96 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14031010 |
1,250,000 ریال
(داستان های فارسی،قرن 14)
نفسم پس مىرود، از چشمهایم اشک مىریزد، دهانم بدمزه است، سرم گیج مىخورد، قلبم گرفته، تنم خسته، کوفته، شل، بدون اراده در رختخواب افتادهام. بازوهایم از سوزن انژکسیون سوراخ است. رختخواب بوى عرق و بوى تب مىدهد، به ساعتى که روى میز کوچک بغل رختخواب گذاشته شده نگاه مىکنم، ساعت ده روز یکشنبه است. سقف اطاق را مىنگرم که چراغ برق میان آن آویخته، دور اطاق را نگاه مىکنم، کاغذ دیوار گل و بته سرخ و پشت گلى دارد. فاصله به فاصله آن دو مرغ سیاه که جلو یکدیگر روى شاخه نشستهاند، یکى از آنها تکش را باز کرده مثل اینست که با دیگرى گفتگو مىکند. این نقش مرا از جا درمىکند، نمىدانم چرا از هر طرف که غلت مىزنم جلو چشمم است. روى میز اطاق پر از شیشه، فتیله و جعبه دواست. بوى الکل سوخته، بوى اطاق ناخوش در هوا پراکنده است. مىخواهم بلند بشوم و پنجره را باز بکنم ولى یک تنبلى سرشارى مرا روى تخت میخکوب کرده، مىخواهم سیگار بکشم میل ندارم. ده دقیقه نمىگذرد. ریشم را که بلند شده بود تراشیدم. آمدم در رختخواب افتادم، در آینه که نگاه کردم دیدم خیلى تکیده و لاغر شدهام. بهدشوارى راه مىرفتم، اطاق درهم و برهم است. من تنها هستم.
وزن | 121 گرم |
---|---|
نویسنده |
صادق هدایت |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
96 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14031010 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.