(داستان های ژاپنی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 272 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
میوکی میابی |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
334 |
بازنویسی |
14020406 |
1,950,000 ریال قیمت اصلی: 1,950,000 ریال بود.1,755,000 ریالقیمت فعلی: 1,755,000 ریال.
(داستان های ژاپنی،قرن 20م)
واتارو بعد از صحبت کردن با مینا، دیگر توانی برای روبهرویی با کیکیما نداشت.
بعدا باهاش حرف میزنم.
خوشبختانه، چیزهای دیگری بودند که فکر واتارو را به خود مشغول میکرد.
در اطراف گاسارا، شهرهای کوچکتر دیگری وجود داشتند که به حملونقل محصولات و تجارت کمک میکردند. پناهندگان این شهرها، هر روز دم دروازهی گاسارا جمع شده و تقاضای ورود به شهر را داشتند، طوری که واتارو و بقیهی هایلندرها حسابی مشغول رسیدگی به ترافیک پشت دروازه میشدند.
مردی از پناهندگان پشت دروازه، درحالیکه دست بچهای را گرفته بود، نگاهی به همسر خستهی خود انداخت و گفت: «اگه این شلوغیهای هالنرا یهخرده دیگه ادامه پیدا کنه، خودمو به عنوان قربانی تسلیم هایلندرها میکنم تا بلکه آرامش برگرده به مون!»
اقامتگاههای سادهای که برای پذیرش پناهندگان آماده شده بودند، تنها خدمات اولیه و ناچیزی به مهمانان خود ارائه میدادند، بااینحال، بسیاری از پناهندگان به اینکه بعد از چهار روز سفر، بتوانند حمامی کرده و غذایی بخورند، راضی بودند.
واتارو به زن و مرد پناهنده گفت: «لازم نیست زیاد منتظر بمونید. هالنرا به زودی تموم میشه.»
مرد به آرامی سرش را تکان داد و آهی کشید: «امیدوارم… یعنی واقعا یه قربانی لازمه؟ من که فکر میکنم الهه با اون قدرتش میتونه بدون کمک هیچکسی یه حصار روشنایی قدرتمند بسازه. چند وقته این فکر به سرم زده که شاید هدف الهه از ماجرای هالنرا یه چیز دیگه باشه.»
«چیز دیگه؟»
«آره. ببین ما چقدر از شنیدن این خبر که یکیمون قراره قربانی بشه وحشت کردیم و به جون هم افتادیم. ما خیلی ضعیفیم. و همهی ما فقط به فکر این هستیم که قایم بشیم و فرار کنیم. برای همین این همه آشوب بهپا شده. و البته، خیلیها هم سعی کردن از آب گلآلود ماهی بگیرن و یه سودی به جیب بزنن…»
وزن | 272 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
میوکی میابی |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
334 |
بازنویسی |
14020406 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.