دست های کوچولو کف می زنند، رمانی نوشتهٔ دن رودز، نویسندهٔ آمریکایی است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. این رمان ترکیبی از ژانرهای گوتیک، وحشت، عاشقانه، کمدی سیاه، درام جنایی، رئالیسم جادویی و حتی فانتزی است.
داستان در یک شهر کوچک آلمانی اتفاق می افتد. در اتاقی بالای یک موزه عجیب و غریب، پیرمردی تنها زندگی می کند. او نگهبان موزه است و روزها از سکوت لذت می برد که گاه به گاه عنکبوت بین دندان های سیاه شده اش می شکند.
یک روز، زنی جوان به نام ماریانا به موزه می آید. او به دنبال یک مجسمه خاص است که به نظر می رسد با گذشته او ارتباط دارد. پیرمرد مجسمه را به او نشان می دهد و آنها عاشق یکدیگر می شوند.
اما این عشق محکوم به شکست است. ماریانا توسط مردی مرموز تعقیب می شود که می خواهد او را بکشد. پیرمرد برای نجات ماریانا تلاش می کند، اما در نهایت شکست می خورد.
دست های کوچولو کف می زنند، رمانی عجیب و غریب و منحصر به فرد است که با داستان پردازی گیرا و شخصیت پردازی های جذاب خود، خواننده را تا پایان داستان درگیر می کند. این رمان به دلیل خشونت، طنز سیاه و فضای تاریک و غم انگیز خود، مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
شخصیت ها
پیرمرد، نگهبان موزه، شخصیت اصلی داستان است. او مردی تنها و گوشه گیر است که از سکوت و آرامش لذت می برد. اما در عین حال، او مردی مهربان و دلسوز است که حاضر است برای نجات عشقش از همه چیز بگذرد.
ماریانا، زنی جوان و زیبا است که به دنبال گذشته خود می گردد. او شخصیتی پرشور و احساساتی دارد که به راحتی عاشق می شود.
مرد مرموز، شخصیتی شرور و بی رحم است که ماریانا را تعقیب می کند. او شخصیتی پیچیده و مبهم است که انگیزه های واقعی او مشخص نیست.
مضامین
دست های کوچولو کف می زنند، رمانی است که به موضوعات مختلفی می پردازد. از جمله این موضوعات می توان به عشق، مرگ، خشونت، تنهایی و تاریکی اشاره کرد.
عشق، یکی از مهم ترین مضامین داستان است. عشق بین پیرمرد و ماریانا، عشقی واقعی و پایدار است که حتی در برابر مرگ نیز شکست نمی خورد.
مرگ، مضمون دیگری است که در داستان به آن پرداخته می شود. مرگ در داستان به شکل های مختلفی ظاهر می شود. از مرگ زنی که خودکشی می کند تا مرگ پیرمرد که در پایان داستان کشته می شود.
خشونت، مضمون دیگری است که در داستان به آن پرداخته می شود. خشونت در داستان به شکل های مختلفی ظاهر می شود. از خشونت جسمی تا خشونت روانی.
تنهایی، مضمون دیگری است که در داستان به آن پرداخته می شود. پیرمرد، شخصیت اصلی داستان، مردی تنها و گوشه گیر است که از تنهایی خود رنج می برد.
تاریکی، مضمون دیگری است که در داستان به آن پرداخته می شود. داستان در فضایی تاریک و غم انگیز اتفاق می افتد. این فضای تاریک، به خلق فضایی ترسناک و هیجان انگیز در داستان کمک می کند.
نقد
دست های کوچولو کف می زنند، رمانی است که با داستان پردازی گیرا و شخصیت پردازی های جذاب خود، خواننده را تا پایان داستان درگیر می کند. این رمان به دلیل خشونت، طنز سیاه و فضای تاریک و غم انگیز خود، مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
این رمان، رمانی است که نمی توان آن را به راحتی فراموش کرد. داستانی که با پایانی تلخ، خواننده را به فکر فرو می برد.
0/5
(0 نظر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.