(داستان های نروژی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 177 گرم |
---|---|
نویسنده |
یوستین گوردر |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
184 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030115 |
1,650,000 ریال
(داستان های نروژی،قرن 20م)
پدرم یازده سال پیش از دنیا رفت وقتی تنها چهار سال داشتم. فکر میکردم دیگر هیچوقت هیچ چیزی دربارۀ او نخواهم شنید، ولی حالا داریم این کتاب را با هم مینویسیم.
اینها اولین سطرهای این کتاب هستند و من دارم این سطرها را مینویسم، نوشتههای پدرم در ادامه میآیند. در واقع او بیشتر از من حرف برای گفتن دارد.
من مطمئن نیستم چقدر خوب پدرم را به خاطر بیاورم.
احتمالا تنها به این خاطر او را به یاد میآورم که بارها و بارها به عکسهایش نگاه کردهام.
تنها عکسی که خیلی خوب بهیاد میآورم، عکسی است که در آن با پدرم بیرونِ خانه در تراس نشستهایم و به ستارهها نگاه میکنیم.
در یکی از عکسها، من و پدرم روی مبل چرمی زردرنگ توی سالن نشستهایم. به نظر میرسد که پدرم مشغول تعریف داستان قشنگی برایم هست. ما هنوز هم آن مبل را داریم فقط پدرم دیگر روی آن مبل نمینشیند.
در عکس دیگری ما روی صندلی گهوارهای سبزرنگی در پاسیو لم دادهایم. از وقتی پدرم مرد، آن عکس همان بیرون به دیوار است. من حالا روی همان صندلی سبز گهوارهای نشستهام. سعی میکنم روی صندلی تاب نخورم چون در حال نوشتن در یک دفتر یادداشت بزرگ هستم. بعدا همه اینها را در کامپیوتر قدیمی پدرم تایپ خواهم کرد…
نگه داشتن عکسهای قدیمی همیشه کار غریبی بوده است. آنها متعلق به زمان دیگری به غیر از حالا هستند.
من در اتاقم یک قاب بزرگ از عکسهای پدرم دارم. اینکه عکسهای کسی را داشتهباشی که حالا دیگر زنده نیست اصلا دلچسب نیست. ما چندتایی فیلم هم از پدرم داریم. با اینکه پدرم صدای مردانه و زیبایی داشت، فکر میکنم گوش کردن به صدایش هم کمی ترسناک است.
شاید بهتر بود نگاه کردن به فیلمهای کسی که دیگر وجود ندارد یا حتی کسی که دیگر با ما زندگی نمیکند ممنوع میشد، به نظرم درست نیست به زندگیِ مردهها سرک بکشیم.
وزن | 177 گرم |
---|---|
نویسنده |
یوستین گوردر |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
184 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030115 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.