(داستان های انگلیسی نویسندگان آفریقایی،قرن 21م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 374 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
ابی داری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
412 |
بازنویسی |
3,100,000 ریال
(داستان های انگلیسی نویسندگان آفریقایی،قرن 21م)
امروز صبح بابا مرا به اتاق نشیمن صدا زد.
روی مبل بدون کوسنی نشسته بود و نگاهم میکرد. بابا فقط در یک حالت اینطور به من نگاه میکند. انگار میخواهد بیهیچ دلیلی تنبیهم کند، مثل اینکه چرندیاتی در دهانم دارم که بوی نامطبوعی میدهد و بهمحض اینکه دهانم را باز کنم بویش همهجا را میگیرد.
همانطور که زانو میزدم و دستهایم را پشتم میگذاشتم گفتم: «ساه؟ من رو صدا زدین؟»
بابا گفت: «بیا نزدیکتر.»
میدانم که میخواهد چیز بدی بگوید. میتوانم آن را در چشمانش ببینم؛ مردمک چشمانش رنگ قهوهای تیرهای دارد که انگار مدتها زیر آفتاب سوزان نشسته. حالت چشمانش درست مثل سه سال پیش بود، وقتیکه گفت باید ترک تحصیل کنم. در آن زمان من بزرگترین دانشآموز کلاس بودم و بچهها همیشه خالهخانم صدایم میزدند. واقعیت را میگویم، بدترین روزهای زندگیام زمانی بود که ترک تحصیل کردم و مامان را از دست دادم.
وقتی بابا خواست نزدیکتر بروم حرکتی نکردم، چون اتاق نشیمن خانهمان به کوچکی ماشین مزداست. آیا میخواست از این نزدیکتر بروم و جلوی دهانش زانو بزنم؟ پس همانجا روی زانوهایم نشستم و منتظر ماندم که صحبت کند.
بابا گلویش را صاف میکند و به پشتی همان مبل چوبی بدون کوسن تکیه میدهد. کوسن این مبل از بین رفته چون کایوس، آخرین بچهی ما، بارها روی آن ادرار کرده. این پسر از زمان بچگیاش بارها این کار را انجام داده، انگار که این کوسن یکجور طلسم باشد. ادرار حسابی به این کوسن آسیب زده و مامانْ کایوس را مجبور کرده بهجای بالشت روی همین کوسن بخوابد.
وزن | 374 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
ابی داری |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
412 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.