(مجموعه داستان های کوتاه نوجوانان،قرن 14،گردآور:مریم شیرازی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 115 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
احمد اکبرپور و دیگران |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
112 |
بازنویسی |
450,000 ریال قیمت اصلی: 450,000 ریال بود.405,000 ریالقیمت فعلی: 405,000 ریال.
(مجموعه داستان های کوتاه نوجوانان،قرن 14،گردآور:مریم شیرازی)
ساعت بالای تخت دارد زنگ میزند. صبا دوست ندارد چشمانش را باز کند. یک روز دیگر مثل بقیهی روزها. سرش را بلند میکند و نگاهی به پنجره میاندازد. شاخههای خشک ساعتی را که میبیند، مطمئن میشود هنوز مامان نیست. حالا پنج ماه است که نیست. این چند ماه آنقدر عجیب و مبهم گذشته که انگار همه را خواب دیده. صبح شنبه است و موقع رفتن به مدرسه. امسال کلاس هفتم است. درسها زیاد شده و هر روز کلی تکلیف دارد. چقدر دوست دارد نرود. اصلا برای چه باید هر روز کارهای تکراری کرد؟ دلش میخواهد جلو میزش به شاخههای خشک ساعتی نگاه کند و در خیالات گم شود. چقدر خوب است، اگر آدم مثل پرندهها به هرجا میخواهد پر بکشد. رها باشد. همانجا و همان زمانی باشد که دلش میخواهد. کاش میشد چشمانش را ببندد و باز کند و ببیند مامان از در اتاق وارد میشود، بغلش میکند و با هم میروند به ساعتیها آب بدهند و حرف بزنند.
مامان خیلی گلوگیاه دوست داشت. توی همهی اتاقها و پشت پنجرهها همیشه سبز بود. پنجرهی اتاق صبا یک گل ساعتی داشت که لای نردهها را پر کرده بود. تابستان و پاییز گل میداد و زمستان مامان رویش را با نایلون میپوشاند تا بهار دوباره جان بگیرد. اتاق هال پر از بنفشهی آفریقایی با گلهای رنگارنگ بود. همه میگفتند دستش سبز است که این بنفشهها همیشه شاد و سرحالاند. وقتی خانهشان را عوض کردند، فکر میکرد تمام گلدانها خراب شوند. اما بعداز چند ماه از قبل هم زیباتر و بهتر شدند. پنجرههای بزرگ شمالی این خانه انگار جان میداد برای رشد گیاه. مامان دل مهربانی داشت. حواسش به همه چیز بود.
وزن | 115 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
احمد اکبرپور و دیگران |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
112 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.