(داستان های کره ای،قرن 21م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 240 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
بورا چانگ |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
242 |
بازنویسی |
14031103 |
2,200,000 ریال
(داستان های کره ای،قرن 21م)
پسر را به داخل غار کشاندند.
نه دلیلش را میدانست و نه افرادی را که او را به سمت خود میکشاندند، میشناخت. در حقیقت، خودش را نیز نمیشناخت. وقتی داشت در مزارع پرسه میزد، مردانی ناشناس او را گرفتند و به غاری در داخل کوه کشاندند.
به اعماق غار که رسیدند، پسر را بستند. قبل از رفتن، اطمینان حاصل کردند زنجیرهایی که دور اندامش پیچیدهاند، او را کاملا بیحرکت نگه میدارند. او در تاریکی مدتی گریه کرد و فریاد کشید، اما هیچکس به کمکش نیامد.
بعد از اینکه گریهاش تمام شد، صدای خشخشی را از پشت سر شنید.
“آن چیز” به سمت او میآمد.
پسر با خوردن گوشت خام و سبزیجات خود را زنده نگه داشت. در جایی که او را بسته بودند، به صورت مچاله خوابید و همان جا اجابت مزاج کرد.
گه گاه، پسربچه را با زنجیرهایی که به بدنش بسته بودند، بیرون غار میکشاندند. این اتفاق هر چند روز یک بار یا هرچند هفته یک بار رخ میداد. نور خورشید به داخل غار نمیرسید.
هر زمان که او را بیرون غار میکشیدند، نور شدید بیرون او را آزار میداد. وقتی او را با زنجیر به هوا پرت میکردند، از درد و ترس فریاد میزد. او را به جایی میکشاندند و داخل آب یخ درخشان و بی موجی میانداختند. پسربچه شنا بلند نبود. اما اگر هم بلد بود، دستها و پاهای بستهاش مانع شنا کردنش میشدند. فریاد میکشید و میلرزید. وقتی در شرف غرق شدن قرار میگرفت، ناگهان چیزی دوباره زنجیر را تکان میداد و او را به هوا پرتاب میکرد. از روی مسیرهای جنگلی و کوهستانی رد میشد و دوباره در غار میافتاد. داخل غار، که هوایی برای تنفس و زمینی ثابت زیر پای خود داشت، کمی احساس آرامش میکرد.
وزن | 240 گرم |
---|---|
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شمیز |
نویسنده |
بورا چانگ |
سال چاپ |
1402 |
تعداد صفحه |
242 |
بازنویسی |
14031103 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.