(سرگذشتنامه آدولف هیتلر)
0/5
(0 نظر)
وزن | 211 گرم |
---|---|
نویسنده |
هاینتس لینگه |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
232 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030830 |
2,390,000 ریال
(سرگذشتنامه آدولف هیتلر)
لباس های هیتلر معمولا چندان شیک و آراسته نبود و این مسئله دو دلیل داشت: یکی اینکه هیتلر همیشه می گفت لباس های گران قیمت نمی خواهد و دیگر اینکه دوست نداشت لباسی بپوشد که جلوی تحرکش را بگیرد. یک بار در این باره گفت: «وقتی یقه و کتم مثل مال مدل ها باشه، احساس می کنم از دار آویزون شده م.» براون سعی می کرد این روحیه را در او تغییر دهد و یک بار به من گفت: «ای کاش پیشوا هم مثل کنت چانو لباس های شیک می پوشید.» و از من می خواست رئیس را ترغیب کنم برای یک بار هم که شده مثل «سربازهای کشیک» لباس نپوشد، ولی هیچ کدام موفق نشدیم او را عوض کنیم. هیتلر مطابق مد لباس نمی پوشید، بلکه فقط چیزی می پوشید که در آن راحت باشد. یک بار سعی کردیم کلاهش را کمی تغییر دهیم و آن را ظریف تر کنیم، ولی به تندی اعتراض کرد و گفت: «کلاهم رو مثل اولش کنین. من می خوام این کلاه رو سرم بذارم، نه شما.» او روی لباس قهوه ای ساده اش نشان طلای حزب را به سینه می زد و به غیر از آن تنها دو نشان جنگ جهانی اول را به کت خود می زد؛ یکی صلیب آهنی درجه ی یک و دیگری نشان زخمی ها به رنگ سیاه. لباس غیرنظامی او خوش دوخت بود و به تنش می آمد. حتی اگر لباسش خیلی زیبا به نظر نمی رسید، هیتلر مغرور بود و دست کم سعی می کرد با لباس های رسمی شب ظاهر خوبی پیدا کند.
قدیم ترها من باید رویه ای را دنبال می کردم که از یکی از هوس های ورزش مانندش ناشی می شد. او همیشه خودش لباس می پوشید و من باید ساعت به دست مثل یک جور داور می ایستادم. به من می گفت: «بگیر!» و من ساعت می گرفتم و مسابقه ی لباس پوشیدنش شروع می شد. هر قدر لباس پوشیدنش زودتر تمام می شد، حالش بهتر می شد.
وزن | 211 گرم |
---|---|
نویسنده |
هاینتس لینگه |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
232 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
14030830 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.