(داستانهای آمریکایی،قرن 20م،از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز)
0/5
(0 نظر)
وزن | 804 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | کریستین هانا |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 740 |
بازنویسی | 14020802 |
7,800,000 ریال
(داستانهای آمریکایی،قرن 20م،از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز)
کتابفروشى زمانى جایى بود براى گردهمآیى شعرا، نویسندگان، رماننویسها و اساتید دانشگاه. بهترین خاطرات کودکى ایزابل در این اتاقهاى بوى نا گرفته، اتفاق افتاده بودند. وقتى پاپا در اتاق پشتى کارهاى چاپ و صحافىاش را انجام مىداد، مامان براى ایزابل قصهها و افسانهها را مىخواند و نمایشنامههایى از خودش مىساخت تا آنها را بازى کنند. آنها اینجا خوشبخت بودند، براى مدتى، قبل از اینکه مامان به آن بیمارى مبتلا بشود و پاپا خوردن الکل را شروع کند.
«ایز من، بیا بشین رو پاى پاپا تا من براى مامان یه شعر بنویسم.»
یا شاید ایزابل این خاطره را در ذهن خودش تصور کرده بود، شاید آن را از تکههاى آنچه خودش نیاز داشت ساخته بود و آن را محکم دور خودش پیچیده بود. دیگر چیزى نمىدانست.
حالا این آلمانها بودند که در گوشهکنار خیابان و حتى شکاف دیوارها جمع مىشدند.
در شش هفته بعد از بازگشایى مغازه توسط ایزابل، ظاهرا شایعاتى درمورد آن دختر زیباى فرانسوى سر زبانها بود که مىتوان اغلب او را پشت میز مغازه کتابفروشى پیدا کرد.
آنها مثل یک سیل به کتابفروشى رسیدند. یونیفرمهاى تروتمیزى به تن داشتند، همینطور که به هم تنه مىزدند، صداهایشان بلند مىشد و ایزابل بیرحمانه با آنها لاس مىزد ولى تا زمانى که مطمئن نمىشد که مغازه خالىست از آنجا بیرون نمىآمد و همیشه از در پشتى خارج مىشد. با یک شنل ذغالى رنگ که کلاهش را روى سرش مىکشید، حتى در گرماى تابستان. سربازها شاید واقعا پسرهاى خوشگذران و خندهرویى باشند که در مورد دختران مجرد آلمانى در وطن حرف مىزدند و آثار کلاسیک فرانسه از نویسندگان مثلا «قابل قبول» را براى خانوادههاى خودشان مىخریدند ــ اما ایزابل هرگز فراموش نمىکرد که آنها دشمن هستند.
وزن | 804 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | کریستین هانا |
سال چاپ | 1402 |
تعداد صفحه | 740 |
بازنویسی | 14020802 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.