(داستان های عربی،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
| وزن | 269 گرم |
|---|---|
| قطع |
رقعی |
| نوع جلد |
شمیز |
| نویسنده |
جبران خلیل جبران |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
242 |
| بازنویسی |
14040908 |
2,500,000 ریال
(داستان های عربی،قرن 20م)
مصطفی، فردی منتخب و محبوب که به نیمروز عمر خویش رسیده بود، در ماه «تیچرین» که ماه خارههاست، به جزیرهی زادگاهش، بازگشت.
و همانطور که به بندرگاه نزدیکتر میشد، روی دماغهی کشتیاش ایستاد و ملوانانش نیز، در اطرافش ایستادند. در قلب، حس برگشت به خانه را داشت.
او دهان باز کرد. دریا در صدایش موج زد و گفت:
-جزیرهی زادگاه ما را ببینید. اینجا حتی زمین، ما را فراخوانده، یک ترانه، یک معما، یک ترانه به سوی آسمان و یک معما به سوی زمین.
آن چیست که بین زمین و آسمان ترانهای میسراید، مشکلی میگشاید، ولی حس رنج ما را محفوظ میدارد؟
دریا، یکبار دیگر، کرانههایش را به ما ارزانی داشت و ما همچنان، موجی دیگر از امواج آن هستیم. او ما را پیش افکند تا پژواک صدایش باشیم؛ اما تا هنگامی که قلب خویش را با صخره و ساحل، قرین نکنیم، چگونه میتوانیم چنین کنیم؟
زیرا این قانون ملوان و دریاست:
«اگر در جستجوی آزادی هستی، باید در نیازهایت تردید کنی.»
شکل بیرنگ آن تا ابد جستجو کردن است. درست همانند کهکشان نامتناهی که تبدیل به خورشیدها و ماهها میگردد؛ و اکنون که ما با سرشتی مستحکم و با تجربهای انبوه، به این جزیره بازگشتهایم، باید یکبار دیگر تردید کرده و از آغاز بیاموزیم. به جز سر فرود آوردن در مقابل رنج و آزادی، آیا راه دیگری نیز برای پایندگی و رسیدن به اوج وجود دارد؟
تا ابد در تمنای ساحل خواهیم ماند تا بخوانیم و شنیده شویم و آنچه موجی است که میشکند، آنجا که گوشی برای شنیدن نیست. صدایی ناشنیدنی در ما است که رنج عمیق درون ما را تیمار میکند.
و نیز، صدایی ناشنیدنی دیگر که جانمان را شکل میدهد تا مقصدمان را مشخص نماید.
| وزن | 269 گرم |
|---|---|
| قطع |
رقعی |
| نوع جلد |
شمیز |
| نویسنده |
جبران خلیل جبران |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
242 |
| بازنویسی |
14040908 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.