(ادبیات فرانسوی زبان،قرن 20م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 127 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | ژنویو داما |
سال چاپ | 1401 |
تعداد صفحه | 122 |
بازنویسی |
400,000 ریال
(ادبیات فرانسوی زبان،قرن 20م)
پدر گفت: «اگر از رودخانه بگذری، اگر از رودخانه بگذری، دیگر پایت را در این خانه نمیگذاری. اگر آن طرف بروی، وای بر تو، اگر آن طرف بروی.» آن موقع که برای اولین بار این را گفت کوچک بودم. قدّم تا میانۀ بازویش میرسید، تازه به این اندازه رسیده بودم ولی باز با انگشتان پا کمی کلک میزدم که خودم را بلندتر نشان دهم. فقط میخواستم تا حدودی به برادرانم برسم که وقتی پدر روی شنکش خم میشود یک سروگردن از او بلندتر بودند. آن موقع کوچک بودم ولی یادم هست. پدر به روبهرو طوری نگاه میکرد که انگار تپه و جنگل در آن دوردست وجود نداشت، انگار باقیماندۀ بناهای سوخته فقط از آنِ کلاغها بود، انگار هیچچیز اهمیت نداشت، دیگر هیچچیز، و انگار نگاه او از همهچیز عبور میکرد.
به او گفتم: «دیگر مثل یک گاو سرم فریاد نکش، دیگر فریاد نکش. هیچچیز نمیخواهم در مورد آن طرف بدانم. هرگز. لازم نیست نگران باشی. فرانسوای تو همینجا میماند. هرگز چیزی غیر از این نیست.»
وقتی این چیزها را میگفتم دروغ نبود، جدی میگفتم. آنوقت پدرم انگار که آرام گرفته باشد به سر و پشتم چنگی کشید. سپس به کارمان ادامه دادیم و علوفه را به داخل بردیم چون مهم بود و حسابی از ما کار میکشید، باید به حیواناتی فکر میکردیم که به اندازهی ما و شاید هم بیشتر کار میکنند و پوست و حتی استخوانشان را به ما هدیه میدهند.
هیچوقت از کار نترسیدهام. هرقدر هم از همه کوچکتر باشم مثل دیگری سهمم را ادا میکنم، مثل بزرگترها، قطعا به همین دلیل است که پدر میخواست مرا کنار خودش نگاه دارد و مانع از شتافتنم به آن طرف رودخانه شود، جایی که زندگی شما را همراه خودش میبرد و هیچگاه از آنجا آنطور که قبلا بودهایم بازنمیگردیم.
وزن | 127 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
نویسنده | ژنویو داما |
سال چاپ | 1401 |
تعداد صفحه | 122 |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.