انگیزه (نیروهایی که ما را پیش می راند)

رسوم اجتماعی، مناسبات اقتصادی و قوانینی که هر روز با آن‌ها سروکار داریم، بر لایه‌ای از دستورها، شیوه‌نامه‌ها و فرض‌هایی دربارۀ چگونگی عملکرد جهان استوارند. بخش بزرگی از سیستم‌عامل اجتماعی ما از مجموعه‌فرض‌هایی دربارۀ رفتار انسان تشکیل شده است. همۀ بحث‌ها دربارۀ انگیزه‌ در محیط کار با یکی از حقایق سادۀ زندگی آغاز می‌شود: مردم باید امرارمعاش کنند. پاداش نوع عجیبی از کیمیاگری است که وظیفه‌ای جالب را به جان‌کندن تبدیل می‌کند. پاداش بازی را به کار تبدیل می‌کند و با تضعیف انگیزۀ درونی، عملکرد و خلاقیت و حتی رفتارهای شرافتمندانه را مانند مهره‌های دومینو یکی پس از دیگری واژگون می‌سازد. از منظر بسیاری از نظریه‌های رفتاری، انسان موجودی است حساس به محرک‌های مثبت و منفی یا فقط دنبال منافع شخصی یا کوله‌باری از تعارض‌های روانی و جنسی. در این جهان پرپیچ‌وخم، جنبش روان‌شناسی مثبت‌گرا که مسیر پژوهش علوم روان‌شناختی را از تمرکز بر ناهنجاری و سوءعملکرد به بهزیستی و عملکرد مؤثر تغییر داده، از همه برجسته‌تر است. امروز، صرف‌نظر از شکوفایی شخصی، موفقیت اقتصادی اغلب بر پاشنۀ دیگری می‌چرخد. دیگر لزومی ندارد سرشتمان را پنهان کنیم؛ بلکه باید اجازه دهیم خودش را نشان دهد.