(نمایشنامه شخصیت اسطوره ای یونانی)
0/5
(0 نظر)
وزن | 72 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
وزن | 72 |
نویسنده | وجدی معوض |
سال چاپ | 1401 |
تعداد صفحه | 64 |
بازنویسی | 14010804 |
500,000 ریال
(نمایشنامه شخصیت اسطوره ای یونانی)
اویدیپوس: منی که شاه بودم، غریب میمیرم در سرزمینی غریبه.
آنتیگونه: مگر کادموس، بنیانگذار شهر ما تبس هم غریب نبود؟
اویدیپوس: آنتیگونه، امروز تبس برای من چه اهمیتی دارد، منی که مایلم همهچیز را بدهم تا برای آخرین بار درخشش شب را ببینم.
آنتیگونه: شب تاریک است، پدرم، به استثنای آن تودۀ شبتابانی که در گرمای تابستان در حال گذرند و نوری بر چیزی نمیتابانند.
اویدیپوس: باشد که بیایند این ذرات آفتابی من، باشد که بیایند برای این کورِ محتضر نماز بگزارند! آری، ای دختران خاموش من، بر او که روزگاری سرزمینش را نجات داد بگریید. از شما که هیچ نیستید میتوانم این را بخواهم، چرا که من خودْ هیچ نیستم. آنتیگونه. صدای پایی میشنوم.
آنتیگونه: مردی است.
مردی نزدیک میشود. میایستد و میکوشد چشمانش را به تاریکی عادت بدهد.
اویدیپوس: غریبه، این دختر میگوید در برابرم ایستادهای.
کُریفه: ببخشید. نمیخواستم مزاحمتان بشوم. صدایتان را میشنیدم، ولی نمیدانستم کی هستید.
اویدیپوس: تبعیدیانی در جستجوی پناهگاه.
کُریفه: میترسیدم گیر نگهبانها بیفتم. ممکن بود بیفتند دنبالم.
آنتیگونه: آیا اینجا مکانی مقدس است؟
کُریفه: مقدسش را نمیدانم، ولی کسی حق ندارد خارج از ساعات بازدید واردش بشود. دولت هم بهخاطر بحران، دیگر پولی ندارد به نگهبانها بدهد یا حتی چراغها را روشن کند، پس ما هم با خیال راحت میآییم تو. بعضی وقتها پلیس گشت میزند، ولی امشب خبری از گشتزنی نیست. سرشان خیلی شلوغ است. هیچکس نمیآید، حتی سگها.
وزن | 72 گرم |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
وزن | 72 |
نویسنده | وجدی معوض |
سال چاپ | 1401 |
تعداد صفحه | 64 |
بازنویسی | 14010804 |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.