اختلال وسواس فکری جبری OCD

روبه رو شدن با اختلال وسواس فکری جبری
فرقی نمی‌کند اصطلاحات را چگونه تعریف کنید‌‌‌‌،|تقریبا همه‌ی افراد گرایش‌های وسواسی و اجباری دارند. «وسواس» واژه‌ای است که اغلب برای توصیف علاقه‌ی شدید فرد به چیزی، به کار می‌رود. برای مثال، یک نفر ممکن است وسواس زیادی برای پول در آوردن داشته باشد. او پول را به تمام اهداف دیگر زندگی‌اش ترجیح می‌دهد فردی دیگر ممکن است عاشق گردآوری سکه‌ها یا تمبرها باشد.او ساعت‌های زیادی دنبال مجموعه‌ها می‌گردد و در مورد اینکه مجموعه‌ی بعدی‌اش نایاب خواهد بود خیال‌پردازی می‌کند. بعضی‌ها در خصوص تیم‌های ورزشی وسواس دارند و هیچ مسابقه‌ای را از دست نمی‌دهند. وسواس‌ها درزندگی روزمره رایج است و لزوما نشان‌دهنده‌ی مشکل سلامت روانی نیست.
«اجبار» به الگوهای رفتاری سخت و انعطاف‌ناپذیر اشاره می‌کند. برای مثال، یک فرد ممکن است خود را مجبور و موظف بداند که فقط روزهای پنجشنبه خانه را تمیز کند. فرد دیگری ممکن است به‌اجبار هر روز با سگش در مسیر خاصی پیاده‌روی کند یک اجبار دیگر می‌تواند این باشد که هیچ‌وقت روی خط عابر پیاده پا نگذارید. رفتا‌رهای اجباری تا زمانی که باعث آسیب یا ناراحتی نشود، نابهنجار به شمار نمی‌آید.
بنابراین، برخی افراد وسواس‌ها یا اجبارهای معمول را به خوبی مدیریت می‌کنند. به طور مثال، بسیاری از چهره‌های ورزشی لیگ‌های بزرگ، مجموعه رفتارهای تشریفاتی و آیینی خوش‌شانسی را به نمایش می‌گذارند که بسیار عجیب به نظر می‌رسد. بعضی از ورزشکاران خود را مجبور می‌کنند قبل از بازی، به همان آهنگی گوش کنند که در مسابقه‌ی قبلی گوش داده و در آن پیروز شده بودند و برخی دیگر همان غذایی را می‌خورند که قبلا در مسابقه‌ای که پیروز شده بودند خوردند.