(داستان های فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
| وزن | 178 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
صادق چوبک |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
175 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
2,550,000 ریال
(داستان های فارسی،قرن 14)
دزد زبانش تو دهانش خشکیده بود. حس میکرد که بار سنگینی روش افتاده بود و نمیتوانست از زیر آن تکان بخورد. باز یکی شانهاش را چسبید و بلندش کرد و تو صورتش تف انداخت و تو روش نعره کشید:
«بگو کی پای تو رو تو این کوچه واز کرد؟»
مردک لندهور چشموردریده و یقهچاک بود و تهریش زبری رو پوست صورتش داغمه بسته بود.
پسرک میخواست راست بایستد اما پاهاش رو زمین بند نمیشد. زمین زیر پاهاش خالی میشد. درد کلافهاش کرده بود. چهرهاش پیچ و زور زد تا توانست بگوید: «سر امام زمون نزنین، من بیچارهم.»
باز زدندش، با مشت و لگد و سر و صورتش را پر تف کردند. هرجای تنش را که میشد با دست میپوشاند و همه را نمیتوانست بپوشاند و نالههایش بیخ گلویش میمرد و دهن و دماغش خون افتاده بود و با اشکهایش قاتی شده بود.
«حالا در بزنیم و خود حاجی رو صدایش کنیم تا حقّشو کف دسّش بذاره.»
این را سبزیفروش سر گذر که خوب حاجی را میشناخت گفت و بعد رو زمین تف کرد و نیشش واز شد.
| وزن | 178 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
صادق چوبک |
| سال چاپ |
1404 |
| تعداد صفحه |
175 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.