(نمایشنامه فارسی،قرن 14)
0/5
(0 نظر)
| وزن | 243 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
غلامحسین ساعدی |
| سال چاپ |
1403 |
| تعداد صفحه |
240 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
2,450,000 ریال
(نمایشنامه فارسی،قرن 14)
فراش: با این اخلاق گندت، چیچی به درد تو میخوره.
میرزارضا: پول، پول خودم.
فراش: اما ممکنه عوض پول، کتک نوش جان کنی.
میرزارضا: از این حرفا زیاد شنیدهام، این بار دیگه دستخالی برنمیگردم.
فراش: اما اگه عاقل باشی، از پولت صرفنظر کنی و راهتو میگیری و میری.
میرزارضا: شکم زن و بچهمو چه جوری سیر کنم؟
فراش: حضرت والا که مسئول سیرکردن شکم زن و بچهی تو نیستن.
میرزارضا: پس ایشان مسئول چی هستن؟ مسئول چاپیدن من و امثال من؟
فراش: (بلند میشود) اوه، اوه، مواظب باش، حضرت والا خیلی از دست تو عصبانین. اگه این حرفا رو بشنون مطمئنا صاحب سرت نیستی. حالا بختت بلنده که این حرفا رو پیش من گفتی، اگه پیش حسینخان گفته بودی فوری همه رو میذاشت کف دست وکیلالدوله و وکیلالدوله هم به گوش حضرت والا نایبالسلطنه میرسوند و اونوقت دیگه کارت با کرامالکاتبین بود. حالا ببینم… تو بساطتت از اون جورابهای ساقبلند پشمی که تا اینجای آدم (انتهای رانش را نشان میدهد.) برسه نداری؟ (در باز میشود، نایبالسلطنه و به دنبالش وکیلالدوله، با فراش دیگری که صندلی مرصعی به دست دارد، وارد میشود. همه چند لحظه با غضب میرزارضا را نگاه میکنند. نایبالسلطنه روی صندلی مینشیند. و وکیلالدوله طرف راست نایبالسلطنه میایستد و کیسهای را که به دست دارد روی زمین میگذارد.)
| وزن | 243 گرم |
|---|---|
| نویسنده |
غلامحسین ساعدی |
| سال چاپ |
1403 |
| تعداد صفحه |
240 |
| نوع جلد |
شمیز |
| قطع |
رقعی |
| بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.