
«در حالی که صدای وهم آور موسیقی ارگ در فضا پیچیده بود، خونآشام در گوشهای سر خورد. مومیایی بسیار بزرگی سلانه سلانه او را تعقیب میکرد. خونآشام سرش را چرخاند و دندانهای نیشش را نشان او داد. اگرچه سر تا پای مومیایی باندپیچی شده بود با این حال قدمهای بزرگی برمیداشت. شبه بلند و لاغری پشت سر مومیایی ظاهر شد. موهای پریشان و آویختهاش در هنگام حرکت تکان میخورد. با صدای جیغ مانندی گفت: “نمیتوانی مرا بگیری” و با صدای بلند و گوشخراش خود صدای موسیقی اسرارآمیز محیط را خراب کرد.»
این کتاب نوشته تومی دونبند بوده که به همت حبیب الله لزگی ترجمه و توسط انتشارات ذکر در 176 صفحه به چاپ رسیده است.
0/5
(0 نظر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.