(داستان های روسی،قرن 21م)
0/5
(0 نظر)
وزن | 271 گرم |
---|---|
نویسنده |
یولیا یاکاولوا |
سال چاپ |
1404 |
تعداد صفحه |
257 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
3,480,000 ریال
(داستان های روسی،قرن 21م)
تانیا روی چهارپایه رفت، روی لبۀ پنجره ایستاد و دریچۀ کوچک پنجره را باز کرد. دست لاغرش را بیرون برد و خردههای ریز نان را داخل خانۀ کوچک چوبی که از چهار طرف باز بود ریخت. آنها همیشه زمستانها خانههایی برای غذای پرندهها میساختند.
شورکا فهمید که بورژوا چیز خوبی نیست. بابا و مامان همیشه میگفتند نباید بورژوا بود.
تانیا دریچه را بست و مدتی روی لبۀ پنجره ایستاد. ناگهان یک پرنده بهسمت خانۀ چوبی پرید. تانیا از شیشۀ سرد و یخزده نگاه کرد و فکر کرد که بعضی آدمها در زمستان تنها به همهجا میروند؛ خوب است اگر کسی همراهشان باشد.
گنجشکی روی پاهای ظریفش بهسمت خردهنانها پرید و مشغول نوک زدن شد. تانیا در سکوت او را نگاه میکرد.
شورکا با شک و تردید گفت: «باید بابا رو نجات بدیم.»
وزن | 271 گرم |
---|---|
نویسنده |
یولیا یاکاولوا |
سال چاپ |
1404 |
تعداد صفحه |
257 |
نوع جلد |
شمیز |
قطع |
رقعی |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.