(سفرنامه های ایرانی،قرن 15،خاطرات کاوه افرایی،1363)
0/5
(0 نظر)
وزن | 1452 گرم |
---|---|
نویسنده |
کاوه افرایی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
780 |
نوع جلد |
زرکوب |
قطع |
خشتی بزرگ |
بازنویسی |
15,000,000 ریال
(سفرنامه های ایرانی،قرن 15،خاطرات کاوه افرایی،1363)
تا چشم کار میکرد آب بود و آبی نیلگون اقیانوس بیکران. در جنوبیترین نقطه سریلانکا در شهر گال. تلالو خورشید روی آبی اقیانوس، چشم را به تعقیب وا میداشت و مرا هدایت میکرد به تفکر و بینشی عمیق که شاید در روزمرگیهای زندگی شهری، سالها گم شده و یا دیده نشده بود. جایی در اعماق ذهن، انسان به نقطهای از افق خیره خواهد شد و خواهد فهمید که از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده…
درست در نقطهای از این کره خاکی، این افکار به ذهنم میآمد که میدانی الان کجا هستی؟ ارتفاع صفر. این آبهای آزاد بود که پاهایم را نوازش کرد و فکری را از نظرم گذارند، که ارتفاع مقام انسانیت انسان به آنی فتح خواهد شد. فراتر از هر فتحی از مرتفعترین نقاط دنیا که فکرش را بکنی.
دقیقا در ارتفاع صفری بودم که حتی بلندترین نقطه کره زمین، یعنی قله اورست با ابهت و عظمتش، برای درک مفاهیمی که به دنبالش بودم نمیتوانست با آن برابری کند. شاید بلندترین ارتفاع نقطه زمین و هر اعتبار بینهایتی هم به گرد ذرهای از ارتفاع انسانیت و معرفت انسان نرسد. انتهای رسیدن انسان به مرتفعترین نقطه این کره خاکی، کوهی است که پس از صعود به آن به خاطرهای تبدیل خواهد شد و تمام. ولی آیا مسیر کمال و آگاهی نیز نقطه پایانی دارد؟ یا این مسیر تا بینهایتی از جنس عشق ادامه خواهد داشت؟
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
وزن | 1452 گرم |
---|---|
نویسنده |
کاوه افرایی |
سال چاپ |
1403 |
تعداد صفحه |
780 |
نوع جلد |
زرکوب |
قطع |
خشتی بزرگ |
بازنویسی |
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.